[ویکی فقه] گردشگری در قرآن. قرآن ، کتابی است جامع و فراگیر که به عنوان منبع بنیادی و اساسی در فهم و دست یابی به احکام شرعی ، سخن نخستین را می زند. هر پژوهشگری از هر زاویه و افقی به این گنجینه خداوند بنگرد به مقصود و مطلوب مورد نظر خویش دست می یابد.فقه پژوهان، مفسران، تاریخ نگاران، و… از دیرباز گمشده خود را در قرآن می جسته اند و از آن مدد می گرفته اند.موضوع این نوشتار نیز، از پدیده هایی است که هر چند به این شکل و شیوه نوپیدا و نو ظهور است، لکن می توان برای دستیابی به قواعد و اصول کلی آن، سراغ قرآن رفت و از کتاب الهی برای آن ره توشه گرفت.البته، این نکته را نباید نادیده انگاشت که موضوعاتی از قبیل (صنعت توریسم) کم تر در کلمات فقهای پیشین مورد بحث و بررسی قرار گرفته است؛ زیرا این موضوع با این گستردگی یا در زمان آنان مطرح نبوده و یا اگر هم مطرح بوده در حدّی نبوده است که نیاز به بحث استدلالی فقهی داشته باشد. افزون بر این، درگذشته حکومت و نظام به نام اسلام و با قوانین اسلامی روی کار نبوده است که بخواهد در زمینه ارتباط و عضویت با خانواده بین المللی، احکام و روابط و مسائل مربوط به آن را مورد بحث و بررسی همه جانبه قرار دهد؛ از این روی روش استدلال و دستیابی به دلیل شرعی در این مسأله نیز ابتکاری و ویژه خواهد بود که جای نقد و بررسی گسترده خواهد داشت.به هرحال، از دید یک فقه پژوی آشنا به مقتضیات زمان و مکان برگرفتن اصول و قواعد کلی در زمینه گردشگری و جهانگردی، از قرآن کریم، امری ضروری و ممکن است و می توان از صراحتها و اشارتهای قرآن بر آن استدلال کرد و به رهنمودهای عملی و عینی نیز دست یافت.
روش بررسی و بهره وری ما از قرآن کریم در این زمینه بر دو محور استوار است:۱. دستورها و فرمانها.۲. نمونه ها و الگوها.
دستورها و فرمانها
بخش گسترده ای از بحثهای قرآن در قالب سرگذشت اقوام پیشین و داستانهای گذشتگان بیان شده است. توجه به این نکته که تاریخ بستر حوادث گوناگون است و آنچه را به صورت ذهنی و فلسفی جست وجو می کند، گاه در صفحه های تاریخ به صورت عینی قابل بازیابی است، نقش محوری و زیربنایی تاریخ را نشان می دهد. مطالعه و نگرش به تاریخ و دیدن و گشتن در مکانهای تاریخی که ظرف وقوع رخدادها بوده اند، عمر آدمی را به بلندای عمر بشر دراز می سازد و آموزه های نظری و عملی و کاربردی فراوانی را فرا راه جوامع بشری می نهد.قرآن، با نقل فصل ها و فرازهای از داستان گذشتگان، روایتی تصویری و هنری از اندیشه و فرهنگ آنان را به نمایش می گذارد و حسّ کنجکاوی آدمی را برای ردیابی و شناسایی مکانها و سرزمینهای وقوع این داستانها بر می انگیزاند و همین به نوبه خود گونه ای گردشگری و جهانگردی را می طلبد که قرآن در ضمن بیان قصه ها داستانهای گذشتگان مردمان را به آن سو فرا می خواند:(نحن نقص علیک احسن القصص بما اوحینا الیک هذا القرآن و ان کنت من قبله لمن الغافلین.) ما نیکوترین سرگذشت را با این قرآن که به تو وحی کردیم، برتو حکایت کنیم و تو پیش از آن از بی خبران بودی.توجه به واژه (قصص) در بحث مورد نظر می تواند راهگشا و درس آموز باشد:(کلمه (قصص) در قرآن بر وزن (عَسس) آمده نه (فِرَق جمع فرقه) واژه یادشده صورت جمع ندارد و در اصل به معنای (پی گیری) و (ردیابی) است… قصص به معنای رمان یا حوادث خیالی نیست، بلکه به معنی سرگذشت و ماجرای واقعی است.) بنابراین، بهره وری از قصص قرآنی آن گاه به شایستگی انجام می گیرد که انسانها در راستای پی گیری و ردیابی رخدادها قرار گیرند و با گردش ونگرش در ظرف و بستر داستانها از آن پند و عبرت آموزند و تنها به شنیدن و مطالعه بسنده نکنند.امام علی علیه السلام می فرماید:(لن یصدق الخبر حتی یتحقق العیان.) گزارش آن گاه مورد تصدیق و تأیید است که عینی و خارجی باشد.در این جا می پردازیم به ارائه سیمانگاری قرآن درباره شماری از شخصیتهای الهی که زندگی آنان همراه بوده است با سفرها و مهاجرتهای گوناگون:
← ابراهیم مهاجر
...
روش بررسی و بهره وری ما از قرآن کریم در این زمینه بر دو محور استوار است:۱. دستورها و فرمانها.۲. نمونه ها و الگوها.
دستورها و فرمانها
بخش گسترده ای از بحثهای قرآن در قالب سرگذشت اقوام پیشین و داستانهای گذشتگان بیان شده است. توجه به این نکته که تاریخ بستر حوادث گوناگون است و آنچه را به صورت ذهنی و فلسفی جست وجو می کند، گاه در صفحه های تاریخ به صورت عینی قابل بازیابی است، نقش محوری و زیربنایی تاریخ را نشان می دهد. مطالعه و نگرش به تاریخ و دیدن و گشتن در مکانهای تاریخی که ظرف وقوع رخدادها بوده اند، عمر آدمی را به بلندای عمر بشر دراز می سازد و آموزه های نظری و عملی و کاربردی فراوانی را فرا راه جوامع بشری می نهد.قرآن، با نقل فصل ها و فرازهای از داستان گذشتگان، روایتی تصویری و هنری از اندیشه و فرهنگ آنان را به نمایش می گذارد و حسّ کنجکاوی آدمی را برای ردیابی و شناسایی مکانها و سرزمینهای وقوع این داستانها بر می انگیزاند و همین به نوبه خود گونه ای گردشگری و جهانگردی را می طلبد که قرآن در ضمن بیان قصه ها داستانهای گذشتگان مردمان را به آن سو فرا می خواند:(نحن نقص علیک احسن القصص بما اوحینا الیک هذا القرآن و ان کنت من قبله لمن الغافلین.) ما نیکوترین سرگذشت را با این قرآن که به تو وحی کردیم، برتو حکایت کنیم و تو پیش از آن از بی خبران بودی.توجه به واژه (قصص) در بحث مورد نظر می تواند راهگشا و درس آموز باشد:(کلمه (قصص) در قرآن بر وزن (عَسس) آمده نه (فِرَق جمع فرقه) واژه یادشده صورت جمع ندارد و در اصل به معنای (پی گیری) و (ردیابی) است… قصص به معنای رمان یا حوادث خیالی نیست، بلکه به معنی سرگذشت و ماجرای واقعی است.) بنابراین، بهره وری از قصص قرآنی آن گاه به شایستگی انجام می گیرد که انسانها در راستای پی گیری و ردیابی رخدادها قرار گیرند و با گردش ونگرش در ظرف و بستر داستانها از آن پند و عبرت آموزند و تنها به شنیدن و مطالعه بسنده نکنند.امام علی علیه السلام می فرماید:(لن یصدق الخبر حتی یتحقق العیان.) گزارش آن گاه مورد تصدیق و تأیید است که عینی و خارجی باشد.در این جا می پردازیم به ارائه سیمانگاری قرآن درباره شماری از شخصیتهای الهی که زندگی آنان همراه بوده است با سفرها و مهاجرتهای گوناگون:
← ابراهیم مهاجر
...
wikifeqh: گردشگری_در_قرآن