دیکشنری
مترجم
بپرس
گردروبی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
گردروبی. [ گ َ ] ( حامص مرکب ) جاروب کردن. گرد روبیدن.
فرهنگ فارسی
گرد روفتن جاروب کردن .
فرهنگ عمید
روفتن گردوخاک، غبارروبی.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها