گرداننده. [ گ َ ن َن ْ دَ / دِ ]( نف ) آنکه میگرداند. مقلب. محول. مدبر : بلی در طبع هر داننده ای هست که با گردنده گرداننده ای هست.
نظامی.
بی تکلف پیش هر داننده هست آنکه با گردنده گرداننده هست.
مولوی.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - گردش دهنده حرکت د هنده : بلی در طبع هر داننده ای هست که با گردنده گرداننده ای هست . ( نظامی ) ۲ - بدور در آورنده چرخاننده . ۳ - تغییر دهنده دیگرگون کننده : و اگر گرداننده نیز حاصل نبود او کسی دیگر را از حالی بحالی نتواند گردانیدن . ۴ - علامت .
فرهنگ معین
(گَ نَ دِ ) (ص فا. ) کسی که ادارة کارها را به عهده دارد.
فرهنگ عمید
۱. گردش دهنده. ۲. چرخاننده. ۳. [مجاز] تغییردهنده.
واژه نامه بختیاریکا
جَرنا
دانشنامه عمومی
گرداننده ( انگلیسی: Circulator ) یا سیرکولاتور، قطعهای کاربردی در مدارهای مایکروویو و فرکانس رادیویی است. این قطعه که عنصری غیرفعال و غیرهمپاسخ است، سیگنال دریافتی از یکی از دهانه های خود را تنها در یک جهت منتشر می کند و به دهانههای دیگر میفرستد. ماتریس پراکندگی یک گردانندهی سه سر به صورت زیر است: گرداننده را اغلب از مواد غیر همپاسخی نظیر فریتها میسازند. هرچند از عناصر غیرهمپاسخ دیگری نیز مانند دیود واراکتور، برای ساخت گرداننده استفاده میشود.