کسی کز خدمتت دوری کند هیچ
بر او دشمن شده گردون گردا.
عسجدی.
ما مانده شدستیم و گشته سوده ناسوده و نامانده چرخ گردا.
ناصرخسرو.
بنگر به چشم خاطر و چشم سرترکیب خویش و گنبد گردا را.
ناصرخسرو.
|| ( اِ ) بادبدر، و آن چوبی باشد مخروطی که طفلان بر آن ریسمان پیچند و از دست رها کنند تا در زمین گردان شود. || حجت. ( برهان ).