گردگردیدن. [ گ ِ گ َ دی دَ ] ( مص مرکب ) چرخیدن گردوار. چرخ زدن. چرخ خوردن. تطوف. تطواف : چونکه گردی گرد، سرگشته شوی خانه را گردنده بینی وآن تویی.عطار.