جهان همیشه چنین است و گردگردان است
همیشه تا بود آئینش گردگردان بود .
رودکی.
پس از اختر گردگردان سپهرکه اخترشناسان نمودند چهر.
فردوسی.
ببینم که تا گردگردان سپهراز این پس همی بر که گردد به مهر.
فردوسی.
بدار و بپوش و بیارای مهرنگه کن بدین گردگردان سپهر.
فردوسی.
برآرنده گردگردان سپهرهمو پروراننده ماه و مهر.
عنصری.
چو تندر همه بیشه بانگ هژبرشده گردشان گردگردان چو ابر.
اسدی.
زمین ایستاده به باد سپهرهمی گردگردان شده ماه و مهر.
اسدی.
شب سیاه و چرخ تیره من چو مورگردگردان اندر این پرقیر دن.
ناصرخسرو.
گردگردان و فریبانت همی برد چو گوی تا چو چوگانت بکرد این فلک چوگان باز.
ناصرخسرو.
ملک میراث گردگردان است ملک شمشیر ملک مردان است.
سنایی ( حدیقه ص 540 ).