گرد و خاک


معنی انگلیسی:
dust

لغت نامه دهخدا

گرد و خاک. [ گ َ دُ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) غبار. گرد. و رجوع به گرد و غبار شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{dust} [علوم جَوّ] مواد جامد کوچک و نامنظم معلق در جوّ، اغلب با ابعاد میکروسکوپی

اصطلاحات و ضرب المثل ها

{dust} [علوم جَوّ] مواد جامد کوچک و نامنظم معلق در جوّ، اغلب با ابعاد میکروسکوپی

مترادف ها

dust (اسم)
ذره، خاک، غبار، گرد و خاک، خاکه، تراب

پیشنهاد کاربران

درزبان کهن لری واژه اصیل وآریایی�توز� به معنی گردوغبار است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت�dost به معنی گرد وغبار� به کارمیرود. باتوجه به تبدیلهای رایج حروف درزبانشناسی،
...
[مشاهده متن کامل]
( حرف ت به حرف دال ) و همچنین ( حرف ز به حرف س ) تبدیل شده است یعنی ( توز> داست dost ) . این واژه کهن به صورت ترکیبی همراه با واژه کهن�تمtam� درزبان کهن لری به کار میرود یعنی�تم توز� که به معنی گرد وغبار، تاری، تیرگی، کدر و. . . میباشد. لازم به ذکراست که خودقسمت اول این ترکیب یعنی واژه �تمtam� نیز واژه ای کهن وآریایی است که سر جای خود مفصل توضیح خواهم داد. . .

گرد و غبار - گرد و خاک = Dust
خاک و خل - کثافت = Dirt
گِل = Mud
خاک = Soil
لجن فاضلاب = Sewage sludge
جلبک = Algae
گرد و غُبار
در گویش مردمان استان فارس به آن دولَق نیز می گویند
در گویش شهر سیریز دولخ گویند
غبار

بپرس