گردزنخ. [ گ ِ زَ ن َ ] ( ص مرکب ) آنکه زنخ گرد دارد. آنکه چانه او مدور است : زمانی که بی آن گردزنخ باشم ماهی است شبی کز بر آن خال جدا مانم سالی است.فرخی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 399 ).
آنکه دارای چانه ای گرد است کسی که زنحی مدور دارد : زمانی که بی آن گرد زنخ باشم ماهی است شبی کز بر آن خال جدا مانم سالی . ( فرخی )