گرد برخاستن. [ گ َ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) گرد بلند شدن. غبار برآمدن. غبار بلند شدن. هَبو. ( تاج المصادر بیهقی ). اِعتکاب. ( منتهی الارب ). || اندوه و غم آشکار شدن : برفتند با سوگواری و دردز درگاه کی شاه برخاست گرد.فردوسی.
( مصدر ) ۱ - بلند شدن گرد بر آمدن غبار ۲ - آشکار شدن غم و اندوه : برفتند با سوگواری و درد زدرگاه کی شاه برخاست گرد .
گرد برخاستن: کنایه ی فعلی ایماست از بسیاری و انبوهی مردمان . ( ( برفتند با سوگواری و دردز درگاه گرشاه برخاست گرد. ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 246. ) + عکس و لینک