گرخیدن

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی -> گرخیدن
ترسیدن، کپ کردن، کم آوردن، قافیه را باختن

پیشنهاد کاربران

اگر با من دنبال بحث هستید تا صبح هم با شما بحث کنم تمام.
من یک حساب این قدم فیلم بازی نمی کنم
براتون الان جا بیفته آقای سعید سرور بنده با سند مدرک حرف بزنم منطق یعنی سند و مدرک من به کسی انگ نزدم واقعیت همیشه تلخ برای بعضی ها آقای سعید سرور در نقش مهران سلطانی درضمن من جواب حساب دیگه دادم همیشه می گویند هرچه بیشتر ادامه بدهید گندش بیشتر در بیامد
...
[مشاهده متن کامل]

البته دیوار حاشا بلند و مرد واقعی کسی خود واقعی شو حاشا نکنه
در جواب شما
معنی ضرب المثل دروغگو دشمن خداست
امام حسن عسگری می فرماید: تمام ناپاکی ها و گناهان از دروغ گفتن انسان سرچشمه می گیرد و کسی که دروغ می گوید یعنی به خدا ایمان ندارد.
مفهوم ضرب المثل دروغگو دشمن خداست
فرد دروغگو نزد خداوند شخص پست و کوچکی است؛ ریشه دروغ هم در همین حقارت شخص است، چرا که خیلی راحت تن به دروغ داده است.
اگر دروغ گفتن جز عادت انسان بشود، او را از دایره ایمان دور می کند؛ چنین فردی از منافقین است و دشمن خداست. مانع اصلی بدی های عقل شراب است؛ چون شراب نمی گذارد عقل درست کار کند، دروغ از شراب هم بدتر است و دیگر کسی حرف راست دروغگو را باور نمی کند.
داستان یا تاریخچه دروغگو دشمن خداست
فردی نزد پیامبر رفت و گفت من نماز می خوانم، عمل منافی عفت انجام می دهم، دروغ هم می گویم کدام را اول ترک کنم؟
پیامبر فرمودند اول دروغ را، آن فرد در نزد پیامبر قسم خورد دروغ نگوید، وقتی که از نزد پیامبر رفت، وسوسه های شیطانی بر او غلبه کرد و این فکر را کرد که اگر این کار را انجام دهد و پیامبر فردا از او سوال بپرسد نمی تواند دروغ بگوید، به همین علت نگفتن دروغ سرچشمه تمام ترک گناهان او گردید.
گسترش و باز آفرینی دروغگو دشمن خداست
شخص دروغ را از خانواده، محیط، دوست و اجتماعی که در آن زندگی می کند، یاد می گیرد وگرنه هیچکس ذاتا دروغگو نیست و دروغ گفتن کاملا اکتسابی است. دروغ باعث از بین رفتن اعتماد بین دو طرف می شود و روابط بین آن ها را از بین می برد.
دروغگویی دوستی ها را برهم می زند و باعث می شود فرد گوشه گیر و تنها شود. شیخ انصاری می فرمایند، دروغ چه به شوخی، چه جدی، چه کوچک، چه بزرگ، حرام است.
انشا با موضوع ضرب المثل دروغگو دشمن خداست
مقدمه: امام علی در زمینه دروغ می فرمایند: قلب کودک همانند زمین پاک و آماده ای است که هر چه در آن کاشته شود پرورش می یابد. دروغ بذری است که به وسیله اطرافیان آبیاری می شود و بعد از مدتی تبدیل به یک درخت تنومند می شود و از بین بردن آن زحمت زیادی دارد؛ بنابراین دروغ گفتن یاد گرفتنی است و حواسمان باشد که راست گفتن را جانشین دروغ گفتن کنیم.
بدنه: اگر کسی دروغ بگوید از رحمت خداوند دور می شود و مورد خشم و لعنت خداوند قرار می گیرد؛ همچنین باعث ایجاد حال بد در فرد راستگو می شود.
نتیجه: دروغ کار ناشایستی است چه مصلحتی چه غیر مصلحتی؛ البته مصلحتی وجود ندارد. دروغ گفتن رابطه های زناشویی را هم از بین می برد و باعث جدا شدن می شود. دروغگویی دشمنی و جنگ با خداست؛ چرا که خداوند جهان را براساس راستگویی و نیکویی بنا نهاده است.
خیلی ها انسان های راستگو را مسخره می کنند، در صورتی که آن ها زندگی سالم و درستی دارند و پیش خدا بنده ای عزیز هستند و خداوند و در همه جا هوای آن ها را دارد.
حرف آخر بنده آدم این قد هفت خط ندیدم از اینور بوم میفته آنور بوم

چگونه ریشه گریخت و گرخید یکی میشه این برام جا نمیافته. و اینکه چرا باید تک کلمه گرخیدن در یه زبانی استفاده بشه و صورتهای دیگر این کلمه نباشه. به نظر منطقی نمیاد. جسارتا از این انگ زدن به دیگران هم دست بردارید شایسته نیست هدف گفتگو کردنه مگر کسی که کم بیاره و بقرخه و بگرخه.
پاسخ این گونه ادعاهای ضدپان ترکی داده بشود. اجازه دهید دقیق بررسی کنیم:
- - -
۱. تفاوت �گرخیدن� و �قورخماق�
فارسی �گرخیدن� = همان طور که در لغت نامه دهخدا، فرهنگ معین و دیگر منابع معتبر آمده، به معنی گریختن، فرار کردن است.
...
[مشاهده متن کامل]

ترکی �قورخماق� ( qorxmaq ) = به معنی ترسیدن است. درست است که در ترکی وقتی کسی ترسید، ممکن است فرار هم بکند، اما این تغییر معنایی یک نتیجه ثانوی است، نه معنی اصلی فعل.
👉 بنابراین قیاس �گرخیدن� با �قورخیدن/قورخماق� یک قیاس معنایی سطحی است، نه یک ریشه شناسی علمی.
- - -
۲. شواهد زبان های ایرانی
در اوستایی: ریشهٔ garəj - یا garəγ - به معنی �گریختن، رهایی یافتن� وجود دارد.
در پهلوی: فعل grēxtan و اسم مصدر grēhīdan دیده می شود.
در فارسی میانه و نو: �گریختن� و �گرخیدن� همان ادامهٔ همین ریشه هستند.
📚 منبع:
Bartholomae, Altiranisches W�rterbuch ( 1904 )
H�bschmann, Persische Studien ( 1895 )
لغت نامه دهخدا، مدخل �گرخیدن�
- - -
۳. تفاوت واجی و صرفی
گرخیدن ← از ریشهٔ ایرانی gar - ( بگریزد ) پسوند - xīd - ( نمونه های مشابه: جنبیدن، لرزیدن ) .
قورخماق ← ریشهٔ ترکی qorx - پسوند مصدرساز - maq.
این دو نه از نظر ریشه، نه از نظر ساخت واژه، و نه از نظر تحول آوایی هیچ نسبتی ندارند.
- - -
۴. ادعای جعلی بودن �ایرانی بودن گرخیدن�
دوستانی که می گویند �گرخیدن� از �قورخیدن� ترکی گرفته شده، چند خطا دارند:
۱. ابهام معنایی: چون در کاربرد ترکی ترسیدن → فرار کردن هم می آید، فکر می کنند این همان �گریختن� فارسی است. در حالی که معنای اصلی فرق دارد.
۲. فقدان شواهد تاریخی: �گرخیدن� و �گریختن� قرن ها قبل از ورود ترکان به ایران در متون پهلوی و فارسی میانه وجود داشته است.
۳. نادیده گرفتن متون ایرانی: متون ساسانی و حتی اوستا، ریشه های این فعل را ثبت کرده اند، که هیچ ربطی به ترکی ندارد.
- - -
۵. جمع بندی علمی
�گرخیدن� یک واژهٔ ایرانی اصیل است، با ریشهٔ مستقیم در اوستایی و پهلوی.
�قورخماق� ترکی، از نظر ریشه و ساخت کاملاً مستقل است.
شباهت معنایی ( ترسیدن ↔ فرار کردن ) یک هم پوشانی معنایی طبیعی است و دلیلی بر ریشهٔ مشترک نیست.
همهٔ لغت نامه های معتبر ( دهخدا، معین، برهان قاطع، فرهنگ بزرگ سخن ) �گرخیدن� را در گروه افعال ایرانی گذاشته اند، نه وام واژه ترکی.
📚 منابع برای استناد در پاسخ به این ادعا:
Bartholomae, Altiranisches W�rterbuch
H�bschmann, Persische Studien
لغت نامه دهخدا، مدخل �گرخیدن�
معین، فرهنگ فارسی
حسین سیدی، تاریخ زبان فارسی
- - -
👉 پس اگر کسی بگوید �گرخیدن� صددرصد ترکی است، یا از تاریخ زبان بی خبر است، یا به طور هدفمند تحریف می کند.

دوستانی که میگن قورخیدن در فرهنگ های فارسی به معنی فرارکردن هست. در ترکی دقیقا به کسی که از میدان بدر بشه و در بره کلمه قورخدی یعنی به معنی دررفت هم بکار میرود. ولی اصل فعل به معنی ترسیدن هست.
بسیار عالی پرسیدید. اتفاقاً این یکی از نمونه های جعل های زبانی است که می خواهد هر واژه ای با شباهت صوری به ترکی را �ترکی� جا بزند. من مرحله به مرحله و با منابع توضیح می دهم:
- - -
۱. معنی و ریشه ی درست �گرخیدن� در فارسی
...
[مشاهده متن کامل]

دهخدا: �گرخیدن = گریختن، فرار کردن� ( دهخدا، ج ۷، ص ۲۵۰۷ )
فرهنگ معین: �گرخیدن = فرار کردن، گریختن�
فرهنگ آذرخش: �گرخیدن = گریختن�
🔹 در همه ی این منابع، �گرخیدن� معادل �گریختن� آمده، نه �ترسیدن�.
🔹 یعنی اصلاً معنای �ترسیدن� که در ترکی �قورخماق� دارد، در این واژه ی فارسی نیست.
- - -
۲. ریشه شناسی در زبان های ایرانی باستان
�گریختن� در فارسی میانه girēxtan بوده است.
در اوستایی ریشه ی greh - / gərəh - ( به معنی گریختن، دور شدن ) وجود داشته است. ( Bartholomae, Altiranisches W�rterbuch, 1904 )
بنابراین �گرخیدن� فقط یک شکل گویشیِ دیگر از �گریختن� است، دقیقاً از ریشه های ایرانی.
📌 توجه کنید: در همه ی این صورت ها، معنی اصلی �گریختن� است، نه �ترسیدن�.
- - -
۳. تفاوت معنایی با ترکی
در ترکی: qorxmaq = ترسیدن
در فارسی: گرخیدن = گریختن / فرار کردن
این دو نه از نظر معنا یکی هستند و نه از نظر ساخت واژه.
فعل ترکی یک ریشه ی مستقل است که در همه ی شاخه های ترکی موجود است.
فعل فارسی هم ریشه ی مستقل ایرانی دارد که در اوستایی و پهلوی موجود است.
⚠️ شباهت صوری بین �گرخ� و �قورخ� دلیل بر وام گیری نیست. همان طور که �تو� در فارسی ( = you ) با �تو� در ترکی ( = inside ) شباهت دارد، اما هیچ ربطی ندارند.
- - -
۴. پاسخ به ادعای �فارسی قاف ندارد�
این هم تحریف است:
در فارسی باستان، اوستایی، و پهلوی واج /q/ وجود داشته است ( نمونه: �قصر�، �قوم�، �قند� در متون کهن ) .
حتی اگر �ق� در بعضی گویش های فارسی به �گ� بدل شده باشد، این تغییر قاعده ای درونی است و ربطی به ترکی ندارد.
- - -
۵. منابع برای رد جعل
1. دهخدا، لغت نامه، ج ۷
2. معین، فرهنگ فارسی
3. حسین سیدی، تاریخ زبان فارسی
4. Bartholomae, Altiranisches W�rterbuch ( 1904 ) , مدخل gərəh -
5. MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary ( 1971 ) , مدخل grēxtan
- - -
🔑 جمع بندی
�گرخیدن� شکل گویشی �گریختن� است و از ریشه ی ایرانی باستان gərəh - / grēh - می آید.
معنی اش �گریختن� است، نه �ترسیدن�.
فعل ترکی �قورخماق� ( = ترسیدن ) هیچ ارتباط ریشه ای یا معنایی با آن ندارد.
ادعای �فارسی قاف ندارد� تحریف آشکار است.
بنابراین �گرخیدن� واژه ای ایرانی اصیل است، و ترکی دانستن آن یک جعل غیرعلمی است که در هیچ منبع زبان شناسی معتبر تأیید نشده است. ✅
- - -

گرخیدن کلمه ای تورکی است که از قورخماق تورکی به معنی ترسیدن گرفته شده قورخ ریشه ان بوده و چون در فارسی قاف ندارند و انرا غلط تلفظ می کنند به شکل گورخیدن و به همین معنی بکار می رود
منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
واژه ی گرخیدن از ریشه واژه ی گریختن فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

گرخیدنگرخیدنگرخیدن
در پاسخ به ادعای جعلی و نادرستی که مطرح شده مبنی بر اینکه �واژه گرخیدن 100٪ ریشه ترکی دارد و وارد فارسی شده�، لازم است چند نکته مهم و مستند را با استفاده از منابع معتبر زبان شناسی و لغت نامه های معتبر فارسی عرض کنم:
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
۱. �گرخیدن� واژه ای ایرانی است، نه ترکی!
واژه �گرخیدن� در لغت نامه های معتبر فارسی مثل لغت نامه دهخدا و فرهنگ معین به معنای �گریختن�، �فرار کردن� آمده است و هیچ گونه اشاره ای به ریشه ترکی در این واژه نشده است.
در لغت نامه دهخدا:
> �گرخیدن: گریختن، فرار کردن� ( جلد 7 )
در فرهنگ معین:
> �گرخیدن: فرار کردن، گریختن�
این فعل و هم خانواده اش یعنی �گریختن� از ریشه های کهن زبان ایرانی است و در زبان اوستایی و پهلوی نیز ریشه های مشابهی برای مفهوم فرار وجود دارد.
- - -
۲. ریشه شناسی ایرانی واژه �گرخیدن�
فعل �گریختن� از ریشه اوستایی و پهلوی گرفته شده است. برای مثال در اوستایی واژه های مشابهی برای �گریختن� وجود دارد.
این فعل در زبان فارسی میانه به صورت �گریختن� شکل گرفته و �گرخیدن� شکل متأخر یا گویشی آن است.
کلمه ترکی �قورخماق� ( qorxmaq ) به معنای �ترسیدن� است و ساختار معنایی و صرفی متفاوتی دارد. همچنین �قورخیدن� در فارسی به عنوان معادل �ترسیدن� وارد شده، اما �گرخیدن� به معنای �گریختن� و �فرار کردن� کاملاً واژه متفاوتی است و ریشه ای دیگر دارد.
- - -
۳. واژه های ترکی در فارسی و تفاوت معنایی
بله، فارسی مانند هر زبان زنده دیگری، وام واژه هایی از زبان های مختلف دارد، از جمله ترکی، عربی، مغولی، فرانسوی و غیره. اما �گرخیدن� یکی از این وام واژه ها نیست.
�چاپماق� ترکی به معنای �دویدن� است و �چاپیدن� در فارسی به معنای دویدن یا به حرکت سریع افتادن است؛ اینجا یک مورد وام واژه هست اما معنای آن و کاربردش مشخص و متفاوت است.
در مقابل �گرخیدن� به معنی �گریختن� یک فعل کاملاً ایرانی است و ریشه ای ترکی ندارد.
- - -
۴. منابع معتبر درباره ریشه واژه �گرخیدن� و �گریختن�
لغت نامه دهخدا، جلد 7، ص 2507
فرهنگ معین، مدخل �گرخیدن�
فرهنگ زبان فارسی آذرخش
کتاب �تاریخ زبان فارسی� نوشته حسین سیدی
پژوهش های زبان شناسی تاریخی ایرانی
- - -
جمع بندی:
واژه �گرخیدن� معادل فارسی �گریختن� است و ریشه ای در زبان های ایرانی باستان دارد.
ریشه ترکی �قورخماق� معنایی متفاوت دارد و ارتباط مستقیمی با �گرخیدن� ندارد.
ادعای صددرصد ترکی بودن �گرخیدن� جعلی و نادرست است و برخلاف مستندات زبان شناسی و لغت نامه های معتبر است.
- - -

قورخماق کلمه ترکی به معنی ترسیدن هست که در محاوره فارسی به این شکل قورخیدن بکار گرفته شده. مثل کلمه چاپماق به معنی دویدن که در فارسی به شکل چاپیدن برا اسب استفاده شده. و کلمه چاپار نیز همچنین.
100درصد بن و اسکلت این فعل تورکیست که در فارسی دگرگون شده. . . گورخدوم: گورخیدم . . . کلا فارسی نه تنها از تورکی بلکه از تمام زبان های اقوام ایران گرفته شده واسه ارتباط بهتر اقوام مختلف ایران با هم بخاطر
...
[مشاهده متن کامل]
همینه که زبان رسمی ایران اعلام شده. . . الان زبان انگلیسی هم اگه دقت کنید تمام وام واژه ها از تمام قومیت ها در دنیا درش دخیل شده و باعث شده که یک زبان جهانی واسه ارتباط تمام ملت ها باهم باشه. . . فارسی هم همینطوره و الان این واژه حقا از تورکی اومده تو فارسی

اولا آبروی هرچی ترکه بردین چزیدن به سوالتون دوما اون قورخماغه نه گورخماغ سوما پسوند یدن در ترکی وجود نداره لازم به ذکره که فقط در لحجه آذربایجان به ترسیدن میگن گورخماغ، در لحجهدهای جنوب آدربایجان، همدان قزوین زنجان و حتی استانبولی قورخی یا همان ترس ادا میشه
بچه ده روزه ترک انده به پدر و مادرم و پدران و مادرانشان در دشتی که گرخیدن را به معنی گر گرفتن و در حال برافروختن به کار میبردند ایراد گرفته و میخواهد مصادره کند آن را.
ترک ها جز مصادره کردن فرهنگ و واژگان و تاریخ دیگران کار دیگری هم میدانند.
...
[مشاهده متن کامل]

مثلا رفتند میگویند سومری ها ترک بودند چون زبانشان پیوندی هست، آخه گیج های خدا، برخی زبانهای سرخپوستان در آمریکا و سیاهپوستان در افریقا هم پیوندی هست، آنها هم ترک هستند؟ تازه زبانهای هندو اروپایی هم ورجه ای از پیوند را دارند مانند فارسی وه با پسوند و پیشوند واژه میسازد.
ضمنا اینها که میگویند مهاجرت نکردند، میشود بفرمایند چگونه الان در بصره و منطقه میانرودان اکثریتشان عرب و کرد هستند و ترکی نیست. برخی درست گفتند که هرجا مبهم باشد و در تاریکی ترک ها دستشان همانجا دراز میکنند و میگویند ما بودیم.

گِرخیدن، به شروع آتش گرفتن و به درحال سوختن گویند در گویش دشتی و این تنها از لحاظ آوایی شبیه آن چرندیانی که مشتی ترک انده اند اینجا وآبادیس را با واژه نامه ترکی اشتباه گرفتند.
گرخیدن ( در حال سوختن، گر گرفتن )
گرخیدن از گرخماق ترکی به معنی ترسیدن هست
گر گرفتن یه حالت ادم احساس گرمی میکنه مثل یائسگی پس گرگرفتن در این معنی اصلا ربط نداره چرا که ترسیدن با آتش گرفتن فرق داره.
دوما گریختن یعنی فرار کردن و این نیز معنی ترسیدن نمیدهد چرا که ادم میترسد بعد فرار میکند ان چه ادم احمقیت که قبل ترسیدن فرار میکند؟!
...
[مشاهده متن کامل]

پس نتیجه میگیریم با ت جه به عامیانه بودن یعنی دخیل بودن این کلمه
فارسی شده گرخملق ترکی در مصدر هست به معنای واقعی ترسیدن

گورخدوم ( ترسیدم ) در ترکی
گورخماک مصدر ان است
این کلمه در معنای ترسیدن است
ودر فارسی بصورت گریخدن استعمال میگردد
فراشا = فراخه=گراخه لغتیست در هراس و هراسه
فراشیدن = فراخیدن= گراخیدن = خرازیدن = هراسیدن مو بر بدن برخاستن است. ( فرهنگ جهانگیری ) . فراشا. . . پیش از بهم رسیدن تب مردم را خمیازه و بهم کشیده شدن پوست بدن و راست شدن موی بر اندام رسد و آن را به عربی قشعریره خوانند. فراشیدن. لرزیدن و خود را بهم کشیدن در تب باشد و آن را فراشا و به عربی قشعریره خوانند. ( برهان قاطع ) . فراخه لرزه و لرزش هراس و ترس. ( ناظم الاطباء ) .
...
[مشاهده متن کامل]

گرخیدن از گرخماق ترکی هست
مثل چاپیدن و قاپیدن
این کلمه بصورت عامیانه وارد فارسی شده و شکی درش نیست
برخی دوستان یسری اعداد ارقامی میارن ادم نمیفهمه چی میگه
بصورت یکجا مشاهده میکنی گه گرخیدن ترکیست
گرخیدن مثل قاپیدن که ترکی هست فقط مصدر گرفته
گرخیدن از گرخماق ترکی به معنای ترسیدن هست
مشاهده میکنید معنی آن ترسیدن هست و بصورت عامیانه وارد فارسی شده مثل چاپیدن
گِرخیدن؛ گ با کسره به منی سوختن است. ( در گویش دشتی ) . می گِرخِت یعنی میسوزد
بنگرید به گرخیه در واژگان گویش دشتی نوشته سید کوچک هاشمی زاده
[تورکی]گرخیدرن معنی ترسدن میده ن فرار کردن
گرخیدن از گرخماق ترکی هست
فرتاش جان دلیلت خودتو قانع میکنه
اگه قرار باشد با نظر تو بریم که چون خیل عظیم کلمات عربی و ترکی در فارسی هست بنابریاین باید کلن عربی بگیم
حالا خودت کلاهتو قاضی کن من بعد کصشعر نباف گلم
اولا این لغت معنل ترسسدن داره
لغت نامه های فارسی عامیونه دونستنش یعنی وارد وارسی شده اخیرا بیشتر هم تهرانیا استفاده میکنن دلیلشم اینه که از زمان تاسیس تهران تا الان ترک ها بیشتر در اونجا حظور داشتن و الانم حداکثر هستن
...
[مشاهده متن کامل]

گرخیدن یدونه یدن اضافه شده فکر نکنید فارسی گرخ یعنی بترس گرخماخ فعل ترسیدن گرخدوم یعنی ترسیدم

تیرسماک هیچ در کردی وجود نداره و اگر در کرمانجی بررسی کنید میبسنید که از ترکی وارد شده اکثر لغاتش برا همین شما کردا زبان کرمانجارو تا حد زیادی متوجه نمیشین
اولن عامیانه نوشته ربطی به پارسی اینا نداره
گرخیدن مصدر فارسی شده گرخماق ترکی هست
معنیشم یعنی ترسیدن
مثل گاپیدن که ترکی هست
واژه ای پارسی به معنای فروختن و آتش گرفتن است.
از ریشه ویرَخت ( vi - raxti ) به همین معنی از پارسی میانه گرفته شده که در تحول به فارسی کنون وی به گُ تبدیل شده. ( ویتاخت - - > گداخت. ویشتاسپ - - > گشتاسپ )
گِرخیدن، گِرخوندن، در گویش دشتی در استان بوشهر که بازمانده پهلوی است به معنای شعله ور شدن و آتش گرفتن میباشد.
بگِرخت ( آتش بگیرد )
میگِرخت یعنی میسوزد.
مانند میگویند در جهنم بِگِرخت یعنی در جهنم بسوزد.
و ارتباطی به زبان ترکی ندارد
معنی: ترسیدن
ریشه شناسی: این واژه به تازگی رواج یافته و در فارسی کلاسیک یافت نمی شود. وامواژه ای از ترکی است، به شکل qorxmaq در ترکی آذربایجانی و korkmak در ترکی استانبولی دیده می شود. بسنجید با tırsmak در ترکی استانبولی به معنی ترسیدن، که به تازگی ( از دهه ۹۰ میلادی ) رواج یافته و وام واژه ای از کردی است.
...
[مشاهده متن کامل]

این واژه پارسی است: درست بمانند واژه فراخیدن ( فرا و خیدن: که به معنای مو بر اندام راست شدن نیز می باشد ) ، واژه ( گرخیدن: گر و خیدن ) را داریم.
گر در واژگان گر گرفتن و گریختن نیز بکار می رود که واژگان پارسی هستند.
گرخیدن واژه ناب پارسی است که از چندین تکواژ می باشد که هر کدام از این تکواژها نیز پارسی هستند.
بُنواژه شناسی گُرخیدن:
تکواژ نخست: گُر که در معنای شعله ور شدن آتش نیز بکار می رود که در کارواژه گُریختن ( گُر و هیختن ( برکشیدن ) ) بکار می رود.
...
[مشاهده متن کامل]

بخش دوم:کارواژه خیدَن که به معنای خمیدن می باشد.
( گُر و خیدَن )
اگر این واژه در زبان دیگری بکار می رود، نشان از این دارد که این واژه از زبان پیشینی مردمان آنجا که همانا آذری و تاتی و تالشی می باشد، سرچشمه می گیرد.
بسیاری از واژگان پارسی هنگام درونشد به زبان ترکی برای آنکه به گونه ستاکی ( مصدری ) درآورده شوند، پسوند ماق به آن افزودند.

گرخیدن از کلمه گرخماخ یا گرخماق آذری مصطلح شده به معنی ترسیدن
در گویش دشتی بوشهری، گُرخیدن به معنای گُر گرفتن یا سریع شعله ور شدن استفاده می شود. مثلا می گویند هیزم ها گُرخید یعنی یکباره شعله ور شد. در کل به معنای شعله ور شدن یکباره و دفعتی استفاده می شود، اما در بیان امروزی به معنی و نشان دهنده ی جا خوردن است.
اصل این کلمه گریختن است که در گفتگوی عامیانه به اشتباه گرخیدن تلفظ شده است. گریختن به معنی فرار کردن است.
شوکه شدن
گرخیدن در بعضی مواقع ترس معنی میدهد به فرض مثال :یکدفعه یارو پیاده شد از ماشینش پسره گرخیده بود ( یک جر و بحث لحظه ای صورت گرفته بین دو نفر ) - یا در این جمله : رفتم دمه خونشون ( خانه ) گرخیده بود. فکر نمی کرد من بتونم پیداش کنم ، فکر می کرد دیگه قِسِر در میره ( در زمانی که مثلا شخصی طلبی از کسی دارد ) .
...
[مشاهده متن کامل]

در بعضی مواقع گرخیدن از حرکت خارق العاده شخصی صورت می گیرد . به فرض مثال : طرف با موتور حرکتی می زند که تعجب همه را بر می انگیزد. یا در این مثال: نشسته و مسابقه رو دیده و شب پیش دوستش بوده میگه مهداد امروز مسابقه رو دیدی ؟دختر ژاپنیه یک حرکتی زد ، واقعا گرخیدم ( رشته ژیمناستیک ) .

ترسیدن
تعجب شدید! جا خوردن
تعجب همراه با سایه ای از ترس
ظاهراً این کلمه از زبان ترکی گرفته شده است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٥)