گرایلی
فرهنگ فارسی
گویش مازنی
دانشنامه آزاد فارسی
گِرایلی
قومی از ترکان، احتمالاً از تبار مغولان و بازماندۀ قوم کرائیت، ساکن مناطقی از شمال غرب خراسان و جنوب شرق مازندران. سرزمین این مردم در دورۀ صفویه، ولایت گرایلی نام داشت و مناطقی از رادکان، قوچان، شیروان، بجنورد و اسفراین و همۀ جاجرم و کالپوش و مناطقی از جنوب مینودشت، آزادشهر و کتول را شامل می شد. تا پیش از صفویه، از گرایلی ها در حوادث تاریخی، نام و نشانی نیست. اینان در ۹۳۸ق به اتفاق حاکم دامغان به جنگ ازبکان مهاجم رفتند و آنان را شکست دادند. علی خان گرایلی، از خوانین موروثی، در ۱۰۰۴ق از پیوستن به اردوی شاه عباس خودداری کرد و به همین سبب، شاه عباس مقام او را به دو تن از خان زادگان گرایلی داد. خوانین گرایلی تا انقراض دولت صفویه، همچنان از حکام موروثی محلی ایران بودند. رستم خان گرایلی یکی از آخرین حکام این مردم در دورۀ صفویه بود. در سال های آخر دولت صفوی، کردان ناحیۀ آخال به ولایت گرایلی هجوم بردند و پس از بیرون راندن گرایلی ها، بخشی از ولایت آن ها را به تصرّف خود درآوردند و گرایلی ها ناگزیر به جاجرم و کالپوش و برخی نواحی دیگر اکتفا کردند. سپس، با دیگر طوایف خراسان به نادرشاه افشار پیوستند. رحیم خان گرایلی از سرداران نادرشاه بود. آقامحمدخان قاجار بسیاری از آنان را به ساری و نکا انتقال داد و گروه هایی نیز در سلطنت فتحعلی شاه به مناطق شرق مازندران کوچیدند. اعقاب گرایلی ها در جاجرم و کالپوش و نیز مناطقی از استان های مازندران و گلستان سکونت دارند.
قومی از ترکان، احتمالاً از تبار مغولان و بازماندۀ قوم کرائیت، ساکن مناطقی از شمال غرب خراسان و جنوب شرق مازندران. سرزمین این مردم در دورۀ صفویه، ولایت گرایلی نام داشت و مناطقی از رادکان، قوچان، شیروان، بجنورد و اسفراین و همۀ جاجرم و کالپوش و مناطقی از جنوب مینودشت، آزادشهر و کتول را شامل می شد. تا پیش از صفویه، از گرایلی ها در حوادث تاریخی، نام و نشانی نیست. اینان در ۹۳۸ق به اتفاق حاکم دامغان به جنگ ازبکان مهاجم رفتند و آنان را شکست دادند. علی خان گرایلی، از خوانین موروثی، در ۱۰۰۴ق از پیوستن به اردوی شاه عباس خودداری کرد و به همین سبب، شاه عباس مقام او را به دو تن از خان زادگان گرایلی داد. خوانین گرایلی تا انقراض دولت صفویه، همچنان از حکام موروثی محلی ایران بودند. رستم خان گرایلی یکی از آخرین حکام این مردم در دورۀ صفویه بود. در سال های آخر دولت صفوی، کردان ناحیۀ آخال به ولایت گرایلی هجوم بردند و پس از بیرون راندن گرایلی ها، بخشی از ولایت آن ها را به تصرّف خود درآوردند و گرایلی ها ناگزیر به جاجرم و کالپوش و برخی نواحی دیگر اکتفا کردند. سپس، با دیگر طوایف خراسان به نادرشاه افشار پیوستند. رحیم خان گرایلی از سرداران نادرشاه بود. آقامحمدخان قاجار بسیاری از آنان را به ساری و نکا انتقال داد و گروه هایی نیز در سلطنت فتحعلی شاه به مناطق شرق مازندران کوچیدند. اعقاب گرایلی ها در جاجرم و کالپوش و نیز مناطقی از استان های مازندران و گلستان سکونت دارند.
wikijoo: گرایلی
پیشنهاد کاربران
ترک اغوز هستن!
طایفه گرمیان ( گرمان، ژرمان، کرمان، کرامان، قرامان، کارامایان، گرایی، قرایی ) از نسل طایفه سالور ایلیری قوم بزرگ لر ساکن در منطقه آران*ایران* در پی حمله ی مغولان کوچ کردند
و در آناتولی حکومت مستقلی درست کردند
در اوایل صفوی گروهی از طایفه گرایی*قرایی* به ایران بازگشتند
و در آناتولی حکومت مستقلی درست کردند
در اوایل صفوی گروهی از طایفه گرایی*قرایی* به ایران بازگشتند
گرایلی یکی از ایلات 24 گانه ترک اوغوز که در انواع گروه مردمی های ترکی ادغام شده اند . در اصل گرایلی همان قره اولی بوده است .
سلام
گرایلی ها هر کجا باشند مردمان شریف و با پشتکار هستند در دنیای امروزی مکان زندکی مهم نیست شرف و انسانیت مهم هست
گرایلی ها انسان های با شرف هستند .
با احترام دکتر گرایلی ملک از روستای ملک خیل قائم شهر
گرایلی ها هر کجا باشند مردمان شریف و با پشتکار هستند در دنیای امروزی مکان زندکی مهم نیست شرف و انسانیت مهم هست
گرایلی ها انسان های با شرف هستند .
با احترام دکتر گرایلی ملک از روستای ملک خیل قائم شهر
اغوزها به فلان جای عمه شون گی خوردن. ما گرایلی ها مازندرانی هستیم نه مغول و شبه مغول.
گرایلی ها از شاخه ترک های اغوز ( برخی به اغوز ها غُز می گویند ) هستند که نخست در شمال خراسان و سپس در دوره آق محمد خان قاجار به مازندران کوچانده شدند. امروزه گرایلی ها بیشتر در استان خراسان شمالی ( در شهرستان های شیروان بجنورد فاروج اسفراین ) و مازندران هستند.
گرایلی یا قارای ایلی؟؟ در فارسی قاف وجود ندارد به خاطر آن به قوقوش ( پرنده قو ) می گویند گوگوش و به قور ( جرقه های آتش ) می گویند گر ( گ گرفتگی ) و به خاطر آن به قارای ایلی می گویند. گرای ایلی و می نویسند.
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
گرایلی که آدم فکر می کند این کلمه خارجی است. . . قارا مثل قاراباغ. قارا آعاج. قاراداغ. قارادنیز. قارا یول. قاراقیش. قاراخبر. قارا سئودا ( قارا باعظمت. شدید. سخت. بزرگتر ) است.
گرایلی: قومی ترک - یکی از اقوام تشکیل دهنده ملت آذربایجان
گرایلی ها تاثیر زیادی بر فرهنگ و هنر مردم آذربایجان داشته اند
گرایلی: گونه ای شعر تغزلی آذربایجان که دارای 4 مصراع و 3، 5، 7 بند و هر مصراع آن نیز دارای 8 هجاست. قافیه بندی در آن نظیر قوشمالار است. در موضوعات طبیعت، عشق، دوستی، و زیبایی سروده می شود. انواع آن عبارتند از : جیغالی، ساللاما، نقراتلی، دیل دونمز و. . . . ( فرهنگ لغت ترکی – فارسی شاهمرسی، دکتر پرویز شاهمرسی، سال 1388، انتشارات اختر تبریز )
... [مشاهده متن کامل]
گرایلی: در اصل نام یکی از مقام های موسیقی ترک ها علی الخصوص ( ترکمنی و آزربایجانی ) می باشد این مقام که از مقامهای اصلی و به اصطلاح شاه مقام است بسیار مورد توجه آشیق ها می باشد، این مقام در خلال داستان منظوم و منثور آن زمان می آید که قرار است صحنه ای سوزناک و غمناک به تصویر کشیده شود، مثلا آنگاه که کرم درآتش سوخته میشود و محبوبش ( آسلی ) فریاد سر داده و مویه و زاری می کند. ( داستانِ کرم و اصلی یا آسلی کرم ) . در کلّ این مقام تصویرگر یک عزاداریست و مرثیه که با فضایی آرام، آغاز ولی در ادامه اوج گرفته و در پایان نیز فرود دارد.
گرایلی ها تاثیر زیادی بر فرهنگ و هنر مردم آذربایجان داشته اند
گرایلی: گونه ای شعر تغزلی آذربایجان که دارای 4 مصراع و 3، 5، 7 بند و هر مصراع آن نیز دارای 8 هجاست. قافیه بندی در آن نظیر قوشمالار است. در موضوعات طبیعت، عشق، دوستی، و زیبایی سروده می شود. انواع آن عبارتند از : جیغالی، ساللاما، نقراتلی، دیل دونمز و. . . . ( فرهنگ لغت ترکی – فارسی شاهمرسی، دکتر پرویز شاهمرسی، سال 1388، انتشارات اختر تبریز )
... [مشاهده متن کامل]
گرایلی: در اصل نام یکی از مقام های موسیقی ترک ها علی الخصوص ( ترکمنی و آزربایجانی ) می باشد این مقام که از مقامهای اصلی و به اصطلاح شاه مقام است بسیار مورد توجه آشیق ها می باشد، این مقام در خلال داستان منظوم و منثور آن زمان می آید که قرار است صحنه ای سوزناک و غمناک به تصویر کشیده شود، مثلا آنگاه که کرم درآتش سوخته میشود و محبوبش ( آسلی ) فریاد سر داده و مویه و زاری می کند. ( داستانِ کرم و اصلی یا آسلی کرم ) . در کلّ این مقام تصویرگر یک عزاداریست و مرثیه که با فضایی آرام، آغاز ولی در ادامه اوج گرفته و در پایان نیز فرود دارد.
گرایلی: در ادبیات آشیقی آذربایجان - ایران معادل "سماعی" و "وارساغی" ادبیات آشیقی ترکیه بوده اما بسیار مفصل تر از آن است. این فرم هم در ادبیات مکتوب و هم در ادبیات آشیقی آذربایجان یکی از رایجترین٬ قدیمیترین
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
و روانترین فرمها بوده جایگاه بسیار مهمی در موسیقی خلق ترک در سراسر ایران آذربایجان٬ خراسان٬ جنوب ( فارس٬ کرمان٬ قشقایی٬ خمسه و . . . . ) دارد. شعر آشیقی گرایلی در طول زمان تکامل پیدا کرده و خود داراى نوعهایی مانند همدان گرایلىسی٬ تجنیس گرایلی٬ دیل دؤنمز گرایلی٬ جیغالی گرایلی٬ الیف لام گرایلی٬ ساللاما گرایلی٬ دوبئیتی گرایلی٬ موروتی گرایلی٬ نقراتلی گرایلی٬ روباعی گرایلی و . . . . گردیده است. گرایلی داراى ٣ ٬ ٥ ٬ ٧ بند است و هر بند از چهار مصرع هشت هجائی تشکیل مىشود.
گوشه گرایلی در دستگاه افشار در موسیقی کلاسیک ایرانی که از موسیقی قوم گرایلی اقتباس شده است
گرایلی ها یا قرائی ها یا قارا تاتارها ( Kara Tatarlar ) نام قومیتی کهن است. قارا در ترکی معانی چون انبوه، سیاه و خروشان دارد، هرچند بیشتر در معنی رنگ سیاه، متبادر به ذهن می شود. گرایلی ها در آسیای میانه زندگی می کردند و در زمان یورش مغولان به قفقاز و آناتولی، وارد خاورمیانه شدند. در ترکیه با مردم ترکمن آن دیار در شهرستان های سیواس و قیصریه درآمیختند. در عهد حمله تیمور به عثمانی، چهل هزار تن از آنها به شمال شرق ایران ( استان های گلستان، مازندران، سمنان و خراسانها ) و سمرقند ( پایتخت تیمور ) می کوچند. در ایران، زبان و فرهنگ گرایلی ها با فرهنگ و سنن مردم بومی ممزوج می شود. البته برخی از آنان از ترکیه به کریمه، بسنی و بلغارستان هجرت می کنند.
... [مشاهده متن کامل]
مطابق با افسانه های گرایلی ها، آنان نیای خویش را نمرود، یکی از نوادگان سلم پسر فریدون می دانند؛ این باوری است که چه بسا پیش از گرویدن "بابایی کبیر" به دین اسلام میان ایل های بدوی ترک وجود داشت. امروزه گرایلی ها، قرائی ها یا قاراتاتارها در سه قاره آسیا، اروپا و آمریکا گسترده شده اند که در وهله نخست شامل کشورهای ایران، ترکیه، قفقاز، بالکان، تاتارستان، کریمه، افغانستان و آسیای میانه می شود.
باور بر این بوده که گرایلی ها یا قاراتاتارها ( تاتارهای سیاه ) نوادگان ایل های نه گانه تاتار ( dokuztatar ) هستند که در سال 740 میلادی با طوایف نه گانه اُغوز ( dokuzoğuz ) متحد می شوند تا طی این پیمان دوستی علیه طبقه حاکم گوٌک تؤرک ( G�kT�rk ) [به معنای ترکهای آبی] طغیان کنند. این اتحادیه شکست خورد. گرایلی ها و اغوزها به غرب دریاچه بویر، در مجاورت مرز چین و مغولستان کوچ می کنند.
در قرن 16 و 17 میلادی قاراتاتارهای ساکن در ایران زمین که تا آن زمان به مذهب تشیع گرویده بودند، دیگر خود را قرائی یا گرایلی می نامیدند. دولت صفوی از قدرت آنها هراس داشت؛ بنابراین، آنها را در جغرافیای ایران زمین پخش کرد.
وقتی نادرشاه در سال 1735 قدرت گرفت، قرائی ها در خراسان در تربت حیدریه و خواف خانات نشین بودند. وقتی قاجارها روی کار آمدند این خانات از جمله سدهای مقاومتی در برابر آنها در خراسان به شمار می آمد.
در سال 1925 وقتی رضاشاه به قدرت رسید، دیگر گرایلی ها یا قرائی ها زندگی شهر اختیار کرده بودند و دیگر از زندگی قبیله ای خبری نبود.
علاوه بر مرز چین و مغولستان در اطراف رودخانه کرولن و دریاچه بویر و مناطق کراییت نشین، در ایران می توان اشاره کرد به شمال شرقی این کشور که شمال خراسان شمالی، خراسان رضوی ( تربت حیدریه، تربت جام، کاشمر، دولت آباد، رشتخوار، حکم آباد و جغتای، رباط باباقدرت، خواف، سلطان آباد، ترشیذ و محمودآباد ) ، خراسان جنوبی ( طبس، تون یا فردوس کنونی ) ، میامی و کالپوش شاهرود، خوش ییلاق آزادشهر، رامیان تا مینودشت، شهرستان بهشهر و شرق مازندران، قائم شهر و جویبار، بابل، ساری و نکا می توان اشاره کرد.
همچنین برخی از این طوایف از خراسان به تفت یزد، سیرجان و بردسیر کرمان کوچیدند و برخی از آنها نیز داخل در عشایر قشقایی، ممسنی و خمسه استان فارس شدند. از جمله دیگر سکونتگاههای آنها در استان فارس بخش آباده طشک شهرستان نی ریز و بوانات است. پای این عشایر به پس از کرمان به استان هرمزگان نیز باز شد.
کوچ این مردمان به دوران صفوی بر می گردد. در شمال غربی در نزدیکی شهر ارومیه در آذربایجان غربی نیز از دیگر سکونتگاههای این مردم است. همچنین در دشت مغان این اقوام همراه با ایل شاهسون زندگی می کردند.
گفتنی است در زمان جنگ نادرشاه با روسها به نظر می رسد که از جمله فرماندهان و سپاهیان او از میان قرائی های خراسان بودند که به حاکمیت گنجه و قفقاز نیز رسیدند.
در افغانستان کنونی شهر غوریان تحت نفوذ قرائیان تربت حیدریه قرار گرفت. در سمرقندر نیز از عهد تیمور عده ای از گرایلی ها در آنجا زندگی می کردند. در شهرستان های سیواس، قیصریه، اسکلپ، آق پینار و کرشهر، آماسیه و توکات را می توان نام برد. این مردمان در این کشور به کاراتاتار و کؤیین تاتار و همچنین سماگر تاتار ( SamagarTatarlar ) شناخته می شوند.
در روسیه در کنار رودخانه چپستا، در کازان تاتارستان و در شبه جزیره کریمه نیز از جمله سکونتگاههای این مردم است. همچنین به خاطر فتوحات عثمانی در کشورهای بلغارستان و بسنی نیز شاهد سکونت این قوم هستیم.
... [مشاهده متن کامل]
مطابق با افسانه های گرایلی ها، آنان نیای خویش را نمرود، یکی از نوادگان سلم پسر فریدون می دانند؛ این باوری است که چه بسا پیش از گرویدن "بابایی کبیر" به دین اسلام میان ایل های بدوی ترک وجود داشت. امروزه گرایلی ها، قرائی ها یا قاراتاتارها در سه قاره آسیا، اروپا و آمریکا گسترده شده اند که در وهله نخست شامل کشورهای ایران، ترکیه، قفقاز، بالکان، تاتارستان، کریمه، افغانستان و آسیای میانه می شود.
باور بر این بوده که گرایلی ها یا قاراتاتارها ( تاتارهای سیاه ) نوادگان ایل های نه گانه تاتار ( dokuztatar ) هستند که در سال 740 میلادی با طوایف نه گانه اُغوز ( dokuzoğuz ) متحد می شوند تا طی این پیمان دوستی علیه طبقه حاکم گوٌک تؤرک ( G�kT�rk ) [به معنای ترکهای آبی] طغیان کنند. این اتحادیه شکست خورد. گرایلی ها و اغوزها به غرب دریاچه بویر، در مجاورت مرز چین و مغولستان کوچ می کنند.
در قرن 16 و 17 میلادی قاراتاتارهای ساکن در ایران زمین که تا آن زمان به مذهب تشیع گرویده بودند، دیگر خود را قرائی یا گرایلی می نامیدند. دولت صفوی از قدرت آنها هراس داشت؛ بنابراین، آنها را در جغرافیای ایران زمین پخش کرد.
وقتی نادرشاه در سال 1735 قدرت گرفت، قرائی ها در خراسان در تربت حیدریه و خواف خانات نشین بودند. وقتی قاجارها روی کار آمدند این خانات از جمله سدهای مقاومتی در برابر آنها در خراسان به شمار می آمد.
در سال 1925 وقتی رضاشاه به قدرت رسید، دیگر گرایلی ها یا قرائی ها زندگی شهر اختیار کرده بودند و دیگر از زندگی قبیله ای خبری نبود.
علاوه بر مرز چین و مغولستان در اطراف رودخانه کرولن و دریاچه بویر و مناطق کراییت نشین، در ایران می توان اشاره کرد به شمال شرقی این کشور که شمال خراسان شمالی، خراسان رضوی ( تربت حیدریه، تربت جام، کاشمر، دولت آباد، رشتخوار، حکم آباد و جغتای، رباط باباقدرت، خواف، سلطان آباد، ترشیذ و محمودآباد ) ، خراسان جنوبی ( طبس، تون یا فردوس کنونی ) ، میامی و کالپوش شاهرود، خوش ییلاق آزادشهر، رامیان تا مینودشت، شهرستان بهشهر و شرق مازندران، قائم شهر و جویبار، بابل، ساری و نکا می توان اشاره کرد.
همچنین برخی از این طوایف از خراسان به تفت یزد، سیرجان و بردسیر کرمان کوچیدند و برخی از آنها نیز داخل در عشایر قشقایی، ممسنی و خمسه استان فارس شدند. از جمله دیگر سکونتگاههای آنها در استان فارس بخش آباده طشک شهرستان نی ریز و بوانات است. پای این عشایر به پس از کرمان به استان هرمزگان نیز باز شد.
کوچ این مردمان به دوران صفوی بر می گردد. در شمال غربی در نزدیکی شهر ارومیه در آذربایجان غربی نیز از دیگر سکونتگاههای این مردم است. همچنین در دشت مغان این اقوام همراه با ایل شاهسون زندگی می کردند.
گفتنی است در زمان جنگ نادرشاه با روسها به نظر می رسد که از جمله فرماندهان و سپاهیان او از میان قرائی های خراسان بودند که به حاکمیت گنجه و قفقاز نیز رسیدند.
در افغانستان کنونی شهر غوریان تحت نفوذ قرائیان تربت حیدریه قرار گرفت. در سمرقندر نیز از عهد تیمور عده ای از گرایلی ها در آنجا زندگی می کردند. در شهرستان های سیواس، قیصریه، اسکلپ، آق پینار و کرشهر، آماسیه و توکات را می توان نام برد. این مردمان در این کشور به کاراتاتار و کؤیین تاتار و همچنین سماگر تاتار ( SamagarTatarlar ) شناخته می شوند.
در روسیه در کنار رودخانه چپستا، در کازان تاتارستان و در شبه جزیره کریمه نیز از جمله سکونتگاههای این مردم است. همچنین به خاطر فتوحات عثمانی در کشورهای بلغارستان و بسنی نیز شاهد سکونت این قوم هستیم.
ایل گرایلی ( به ترکی آذربایجانی : قراائولی ) ( به لاتین:qara evli ) یکی از ایل های بزرگ ترک های خراسان می باشد که در نواحی مختلف خراسان, گلستان و مازندران مستقر هستند.
آقا محمدخان قاجار آن ها را از نواحی کالپوش هجرت داده و در اندرود و میاندرود و قراطغان ( حوالی بهشهر کنونی ) اسکان داد و مانند طوایف اصانلو ایشان ترک نژاد هستند. آقامحمدخان قاجار در چند منطقه از جمله در گرایلی محله اشرف ( بهشهر امروز ) آنها را اسکان داد.
... [مشاهده متن کامل]
حدود ۳ هزار خانوار از ایل گرایلی در بالاتجن و نکا مستقر هستند.
رؤسای این ایل در نکا �نظرخان� و �اسدالله خان� بودند. همچنین برخی از طوایف ایل گرایلی در منطقه قزلی از دهکده های شمال ساری توسط آقامحمدخان قاجار ساکن شدند.
امروزه خاندان های متعدد این ایل بدون ارتباط طایفه ای و ایلی در شاهرود سمنان، روستاهای گرگان و بهشهر و در روستاهای ساری و نکا و بخش مهمی از آنها در جاده نظامی قائمشهر سکونت دارند.
آقا محمدخان قاجار آن ها را از نواحی کالپوش هجرت داده و در اندرود و میاندرود و قراطغان ( حوالی بهشهر کنونی ) اسکان داد و مانند طوایف اصانلو ایشان ترک نژاد هستند. آقامحمدخان قاجار در چند منطقه از جمله در گرایلی محله اشرف ( بهشهر امروز ) آنها را اسکان داد.
... [مشاهده متن کامل]
حدود ۳ هزار خانوار از ایل گرایلی در بالاتجن و نکا مستقر هستند.
رؤسای این ایل در نکا �نظرخان� و �اسدالله خان� بودند. همچنین برخی از طوایف ایل گرایلی در منطقه قزلی از دهکده های شمال ساری توسط آقامحمدخان قاجار ساکن شدند.
امروزه خاندان های متعدد این ایل بدون ارتباط طایفه ای و ایلی در شاهرود سمنان، روستاهای گرگان و بهشهر و در روستاهای ساری و نکا و بخش مهمی از آنها در جاده نظامی قائمشهر سکونت دارند.
گرایلی از استان گلستان شهرستان کرد کوی روستای قلندرآیش ساکن هستند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)