گران فروش

/gerAnfuruS/

معنی انگلیسی:
profiteer, swindler

لغت نامه دهخدا

گران فروش. [ گ ِ ف ُ ] ( نف مرکب ) آنکه متاع خویش را به قیمت گران فروشد. مقابل ارزان فروش. دندان گرد در تداول عامه. گران گاز. رجوع به گران گاز شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که کالای خود را ببهای گران فروشد مقابل ارزان فروش .

فرهنگ عمید

کسی که کالایی را به بهایی گران تر از ارزش واقعی خود بفروشد.

پیشنهاد کاربران

دندان گرد. [ دَ گ ِ ] ( ص مرکب ) گرانگاز. گران فروش. گران فروش که هیچگاه حط نکند. ( یادداشت مؤلف ) .
- دندان گرد بودن ؛ بر متاع و کالاهای خویش نرخی گران گذاشتن. نظیر گران گاز بودن. ( امثال و حکم دهخدا ) .
|| حریص. طماع. ( از ناظم الاطباء ) . طمعکار. نرو. خام طمع. آزمند. پرتوقع.

بپرس