کنون گران شدم و سرد و نانورد شدم
از آن سبب که به خیری همی بپوشم ورد.
کسائی.
از بس که سر به خانه هر کس فروکندسرد و گران و بی مزه شد میهمان برف.
کمال الدین اسماعیل.
|| سنگین شدن سر پس ازنشئه شراب. خمارآلودگی : چو شد نوش خورده شتاب آمدش
گران شد سرش رای خواب آمدش.
فردوسی.
|| کنایه است از نزدیک شدن وضع حمل : بر آن نیز بگذشت یکچند روز
گران شد فرنگیس گیتی فروز.
فردوسی.