گران سیر

لغت نامه دهخدا

گران سیر. [ گ ِ س َ / س ِ ] ( ص مرکب ) آنکه سیر او بدیر بود. ( آنندراج ). کندرو. دیررو. آهسته رو :
نقرس گرفته پای گران سیرش
اصلع شده دماغ سبکسارش.
خاقانی.
دو سنگ است بالا و زیر آسیا را
گران سیر زیر و سبک سیر بالا.
خاقانی.
|| دیرنفوذکننده. به کندی نفوذکننده. بطی ءالتأثر :
کوشش جان برنیاید با گرانیهای جسم
آب در آهن گران سیر است چون آهن در آب.
صائب ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

۱ - آنکه کند حرکت کند دیررو دیر جنب مقابل سبک سیر : دو سنگ است بالا و زیر آسیا را گران سیر زیر و سبک سیر بالا . ( خاقانی ) ۲ - دیر نفوذ کننده بطئ التاثیر : کوشش جان برنیاید با گرانیهای جسم آب در آهن گران سیر است چون آهن در آب . ( صائب )

فرهنگ عمید

آن که کند حرکت کند، کندرو: دو سنگ است بالا و زیر آسیا را / گران سیر زیر و سبک رو به بالا (خاقانی: ۸۱۵ ).

پیشنهاد کاربران

بپرس