اگر خسیسی بر من گران سر است رواست
که او زمین کثیف است و من سماء سنا.
خاقانی.
|| صاحب لشکر و سپاه انبوه که او را سپه سالار نیز خوانند. ( برهان ). || مست. مخمور. ( از آنندراج ) : در قصب سه دامنی آستئی دو برفشان
پای طرب سبک برآر ارچه ز می گران سری.
خاقانی.
شاه گران سر ز می خوش اثرباد و مباداش گرانی بسر.
امیرخسرو ( از آنندراج ).
|| غضبناک. خشمین. خشمن. رنجیده خاطر. آزرده خاطر : شاه است گران سر ارچه رنجی
زین بنده جان گران ندیده ست.
خاقانی.