گران خوی. [ گ ِ ] ( ص مرکب ) کنایه از مخالف و ناساز و بر این قیاس گران بودن خوی : از بس که تو را خوی به عشاق گران است بیقدر متاع سر بازار تو جان است.شیخ العارفین ( از آنندراج ).