( گران آمدن ) گران آمدن. [ گ ِ م َ دَ ] ( مص مرکب ) ناگوار افتادن. ناگوار آمدن. دشوار افتادن. || گران آمدن گفتاری به کسی. برخوردن به او : مهر فیروز گفت که اگر بر تو گران نیاید مرابدان مقام شما توانی برد. ( تاریخ طبرستان ص 68 ). یکی عیب است اگر ناید گرانت که بویی در نمک دارد دهانت.
نظامی.
که ملوک آن طرف قدر چنان بزرگوار ندانستند و بی عزتی کردند و بر ما گران آمد. ( گلستان سعدی ). مرا که پرورده نعمت این خاندانم این سخن گران آمد. ( گلستان سعدی ).
فرهنگ فارسی
( گران آمدن ) ( مصدر ) ۱ - ناگوار آمدن دشوار افتادن غیر قابل تحمل گشتن : یکی از ملوک نواحی در خفیه پیامش فرستاد که ملوک آن طرف قدر چنان بزرگوار ندانستند و بی عزتی کردند و بر ما گران آمد .