نوازنده بلبل به باغ اندرون
گرازنده آهو به راغ اندرون.
فردوسی.
دل افروز بدنام آن خارکن گرازنده مردی به نیروی تن.
فردوسی.
دلیری کند با من آن نادلیرچو گور گرازنده با شرزه شیر.
نظامی.
گوزن گرازنده در مرغزارز مردم گریزد سوی کوه و غار.
نظامی.
بلا که دید گرازنده ترز آهوی نرپری که دید خرامنده تر ز کبک دری.
ازرقی.