گذر افکندن

لغت نامه دهخدا

گذر افکندن. [ گ ُ ذَ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) عبور کردن از... رد شدن از... عبوراً رد شدن از :
بدرنیامد و دیگر در او مقیم بماند
خیال چون بتماشا گذر بر آن افکند.
حسین ثنایی ( از آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس