گذارنده. [ گ ُ رَ دَ / دِ ] ( نف ) آنکه از چیزی و جایی درگذرد. عبورکننده : یکی جادوی بود نامش سنوه گذارنده راه و نهفته پژوه.
دقیقی.
|| سوراخ کننده. شکافنده : به نیزه گذارنده کوه آهن به حمله رباینده باد صرصر.
فرخی.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - عبور دهنده گذارننده . ۲ - عبور کننده گذرنده : یکی جادوی بود نامش ستوه گذارنده راه و نهفته پژوه . ( دقیقی ) ۳ - سوراخ کننده شکافنده : بنیزه گذارند. کوه آهن بحمله ربایند. باد صرصر . ( فرخی )