( گذار آوردن ) گذار آوردن. [ گ ُ وَ دَ ] ( مص مرکب ) گذشتن. عبور کردن ، مرور کردن : نه راه است این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم.
حافظ.
عماری دار لیلی را که مهدماه در حکم است خدایا در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد.