گذار اوردن

لغت نامه دهخدا

( گذار آوردن ) گذار آوردن. [ گ ُ وَ دَ ] ( مص مرکب ) گذشتن. عبور کردن ، مرور کردن :
نه راه است این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم.
حافظ.
عماری دار لیلی را که مهدماه در حکم است
خدایا در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد.
حافظ.

پیشنهاد کاربران

بپرس