گدازان کردن. [ گ ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ذوب کردن چیزی را. حل کردن چیزی را. نیست کردن چیزی را : صورت سرکش گدازان کن ز رنج تا ببینی زیر آن وحدت چو گنج.مولوی ( مثنوی چ علاءالدوله ص 18 س 15 ).