گداز دادن. [ گ ُ دَ ] ( مص مرکب ) ذوب کردن. آب کردن : گداز ازآتش عشق تو دادم آنچنان تن راکه چشم مو برون آورده کردم طوق گردن را.میرزا معز فطرت ( از آنندراج ).