لغت نامه دهخدا
- بی گدار به آب زدن ؛ بی احتیاط به کاری قیام کردن. بی فکر کاری را انجام دادن.
فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم ) محل عبور معبر : اسب گدار کبک گدار ۲ - گذرگاه میان کویر باتلاق رودخانه . یا بی گدار باب زدن . بی احتیاط بکاری قیام کردن ملاحظ. اطراف و جوانب کار را نکردن .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. جایی از رودخانه که خشک و بی آب باشد.
۳. گذار و عبور.
۴. معبر و گذرگاه.
گویش مازنی
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه عمومی
گدار یا آبنما ( به انگلیسی: Ford ( crossing ) ) به بخشی از سطح یک راه گفته می شود که دارای ارتفاع کمی است و آب از روی آن عبور می کند. گدار به طور طبیعی ایجاد می شود و حاصل عبور یک نهر یا جویبار از روی سطح جاده است. [ ۱]![عکس گدار](//img.abadis.ir/wikis/7/7AD6E57F28F00CD7.webp)
![عکس گدار](//img.abadis.ir/wikis/2/2F7C9CD0ED2B72C5.webp)
![عکس گدار](//img.abadis.ir/wikis/F/F6849AC59A589744.webp)
![عکس گدار](//img.abadis.ir/wikis/E/EAAAE1C138B7107B.webp)
![عکس گدار](//img.abadis.ir/wikis/9/9B0B3DCAFF56E4A5.webp)
![عکس گدار](//img.abadis.ir/wikis/B/B5255F77DC924582.webp)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف![عکس گدار](http://img.abadis.ir/wikis/7/7AD6E57F28F00CD7.webp)
![عکس گدار](http://img.abadis.ir/wikis/2/2F7C9CD0ED2B72C5.webp)
![عکس گدار](http://img.abadis.ir/wikis/F/F6849AC59A589744.webp)
![عکس گدار](http://img.abadis.ir/wikis/E/EAAAE1C138B7107B.webp)
![عکس گدار](http://img.abadis.ir/wikis/9/9B0B3DCAFF56E4A5.webp)
![عکس گدار](http://img.abadis.ir/wikis/B/B5255F77DC924582.webp)
wiki: گدار
جدول کلمات
مترادف ها
شکم، ابکند، پر خوری، گدار، حلق، گلو، دره تنگ، گلوگاه، معبر تنگ
گردنه، گدار
گدار، معبر
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
گُدار ؛ پوششی برای ایجاد حرکت و ادامه ی حیات.
در دل این کلمه دو مفهوم پوشش و حرکت به صورت همزمان در یک کلمه وجود دارد.
حالا این تعریف چطور در دل این کلمه وجود دارد باید در لهجه ها و زبان های مختلف به دنبال کاربری این کلمه بگردیم تا پی به تاریخچه و پیشینه ی این کلمه ببریم.
... [مشاهده متن کامل]
چوپان های خراسان شمالی به پرده ی آبی که روی جنین گوسفند کشیده شده است و آن را پوشانده است گُدار می گویند.
در زبان عربی جدار گفته می شود.
اصطلاح اینکه می گوییم بی گدار به آب نزن یعنی بدون حفاظت و بدون پوشش جهت حفظ بقا و ادامه ی حیات به آب نزن.
اولین لباس های غواصی نیز که با یک لوله جهت هوارسانی به غواص داخل گدار جهت دسترسی به مکان های خطرناک زیر آب انجام می شد بر همین مبنا ساخته شد.
در واقع حیات و ادامه بقای جنین در گرو داشتن گُدار می باشد. به گونه ای که این گدار در شرایط خودش گدار می باشد و اگر بیرون از آن شرایط باشد گدار معنا و مفهوم خودش را از دست می دهد. یعنی گُدارِ جنین اگر بیرون از فضای رحم باشد خودش عاملی برای از بین رفتن شرایط ایمن می شود و باعث خفگی جنین می شود.
حرف ( گ ) در کلمه ی گدار در قوانین ایجاد کلمات قابل تبدیل به حرف ( ک ) می باشد.
اصطلاح کوتینگ کاری در صنعت به حفاظ و پوششی که با نوارچسب و رنگ ها بر روی لوله های صنعتی کشیده می شود گفته می شود.
یا همین کت و شلوار که به عنوان پوشش از آن استفاده می شود در اینجا کلمه ی کت مرتبط با کلمه ی گدار به مفهوم پوشش و حفاظ می باشد. فلسفه ی حفاظ و کوتینگ در واقع ایجاد شرایطی برای تکان خوردن و کات بودن می باشد. فلسفه ی کات نیز به مفهوم قات بودن یا قطع بودن و قطعه ی جدای قابل حرکت در درون یک پوشش می باشد.
این چرخش حروف در پاتیل کلمات باعث ایجاد کاربردهای مختلف در استفاده از کلمات می شود.
کلمه ی گدار یا کُتار به لحاظ مفهومی مرتبط با کلمه ی الکترون به مفهوم ذره قابل حرکت و دارای جوشش و تکان خوردن در یک محدوده ی مشخص می باشد. که حرف افزونه ی ال در کلمه ی الکترون، در واقع قانون معرفه و نکره ی عربی در اینجا اعمال گردیده است.
کلماتی مثل گدار جدار کت کوتینگ الکترون کاترین کتری کترینگ و . . . به لحاظ مفهومی در ابعاد مختلف مرتبط با هم می باشند.
حتی کلمه ی گاد در زبان انگلیسی که به معنی خداوند به زبان فارسی ترجمه و برگردان شده است منشعب از مفهوم گدار به معنی محافظ دارای معنی و مفهوم می باشد.
با همه ی این توضیحات و تحلیل از کلمه ی گدار اینطور می شود تبیین کرد؛
گدار یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی گاد و آر می باشد.
معنی گاد که خدمت علاقه مندان در این خصوص تبیین شد و کلمه ی آر نیز به مفهوم انرژی و نیرو دارای معنی و مفهوم می باشد. یعنی تعریف دقیق و کامل گدار به معنی محافظ نیروبخش و انرژی دهنده دارای مفهوم می باشد. و این خصلت یکی از صفات بارز خداوند متعال برای خلایق خودش می باشد. و بر همین مبنا نیز هست که نام گاد برای خداوند متعال در تمدن جوامع بشری رایج و در حال استفاده می باشد.
در دل این کلمه دو مفهوم پوشش و حرکت به صورت همزمان در یک کلمه وجود دارد.
حالا این تعریف چطور در دل این کلمه وجود دارد باید در لهجه ها و زبان های مختلف به دنبال کاربری این کلمه بگردیم تا پی به تاریخچه و پیشینه ی این کلمه ببریم.
... [مشاهده متن کامل]
چوپان های خراسان شمالی به پرده ی آبی که روی جنین گوسفند کشیده شده است و آن را پوشانده است گُدار می گویند.
در زبان عربی جدار گفته می شود.
اصطلاح اینکه می گوییم بی گدار به آب نزن یعنی بدون حفاظت و بدون پوشش جهت حفظ بقا و ادامه ی حیات به آب نزن.
اولین لباس های غواصی نیز که با یک لوله جهت هوارسانی به غواص داخل گدار جهت دسترسی به مکان های خطرناک زیر آب انجام می شد بر همین مبنا ساخته شد.
در واقع حیات و ادامه بقای جنین در گرو داشتن گُدار می باشد. به گونه ای که این گدار در شرایط خودش گدار می باشد و اگر بیرون از آن شرایط باشد گدار معنا و مفهوم خودش را از دست می دهد. یعنی گُدارِ جنین اگر بیرون از فضای رحم باشد خودش عاملی برای از بین رفتن شرایط ایمن می شود و باعث خفگی جنین می شود.
حرف ( گ ) در کلمه ی گدار در قوانین ایجاد کلمات قابل تبدیل به حرف ( ک ) می باشد.
اصطلاح کوتینگ کاری در صنعت به حفاظ و پوششی که با نوارچسب و رنگ ها بر روی لوله های صنعتی کشیده می شود گفته می شود.
یا همین کت و شلوار که به عنوان پوشش از آن استفاده می شود در اینجا کلمه ی کت مرتبط با کلمه ی گدار به مفهوم پوشش و حفاظ می باشد. فلسفه ی حفاظ و کوتینگ در واقع ایجاد شرایطی برای تکان خوردن و کات بودن می باشد. فلسفه ی کات نیز به مفهوم قات بودن یا قطع بودن و قطعه ی جدای قابل حرکت در درون یک پوشش می باشد.
این چرخش حروف در پاتیل کلمات باعث ایجاد کاربردهای مختلف در استفاده از کلمات می شود.
کلمه ی گدار یا کُتار به لحاظ مفهومی مرتبط با کلمه ی الکترون به مفهوم ذره قابل حرکت و دارای جوشش و تکان خوردن در یک محدوده ی مشخص می باشد. که حرف افزونه ی ال در کلمه ی الکترون، در واقع قانون معرفه و نکره ی عربی در اینجا اعمال گردیده است.
کلماتی مثل گدار جدار کت کوتینگ الکترون کاترین کتری کترینگ و . . . به لحاظ مفهومی در ابعاد مختلف مرتبط با هم می باشند.
حتی کلمه ی گاد در زبان انگلیسی که به معنی خداوند به زبان فارسی ترجمه و برگردان شده است منشعب از مفهوم گدار به معنی محافظ دارای معنی و مفهوم می باشد.
با همه ی این توضیحات و تحلیل از کلمه ی گدار اینطور می شود تبیین کرد؛
گدار یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی گاد و آر می باشد.
معنی گاد که خدمت علاقه مندان در این خصوص تبیین شد و کلمه ی آر نیز به مفهوم انرژی و نیرو دارای معنی و مفهوم می باشد. یعنی تعریف دقیق و کامل گدار به معنی محافظ نیروبخش و انرژی دهنده دارای مفهوم می باشد. و این خصلت یکی از صفات بارز خداوند متعال برای خلایق خودش می باشد. و بر همین مبنا نیز هست که نام گاد برای خداوند متعال در تمدن جوامع بشری رایج و در حال استفاده می باشد.
گدار کلمه ای تورکی است گه از فعل گتمق به معنی رفتن گرفته شده است گت ریشه ان بوده و وقتی پسوند ار اسم ساز می اید به صورت گدر و به معنی رونده در امده وبه شکل گدار و محل عبور از رودخانه وارد فارسی شده و در تورکی به معنی جاده و راه است تحلیل لغت به این دقیقی چرا در متن وارد نمی کنید چند بار است می فرستم
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
![گدار](//img.abadis.ir/comments/words/گدار/014556.webp)
![گدار](//img.abadis.ir/comments/words/گدار/047835.webp)
![گدار](//img.abadis.ir/comments/words/گدار/023348.webp)
![گدار](//img.abadis.ir/comments/words/گدار/070696.webp)
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
![گدار](http://img.abadis.ir/comments/words/گدار/014556.webp)
![گدار](http://img.abadis.ir/comments/words/گدار/047835.webp)
![گدار](http://img.abadis.ir/comments/words/گدار/023348.webp)
![گدار](http://img.abadis.ir/comments/words/گدار/070696.webp)
گدار به گویش بختیاری یعنی محل کم عمق رودخانه که آب آن تنک هست جهت عبور افراد یا احشام از آب و اصطلاح بی گدار به آب زدن یعنی بدون فکر و اندیشه کاری را انجام دادن یا رفتار کردن بدون تعقل
در گویش کردی پهله ای به معنای حساب و کتاب و اندازه می باشد.
سنگ های بیرون زده از بستر رودخانه
گذاشتن / گزاشتن / گداختن سه ایخت ( فعل ) جداگانه میباشند که گاها به جای هم اشتباه گرفته می شوند. ریشه یابی آنها
گذارشتن = گذار
گزارشتن= گزار ( بر جای آورند )
گذشتن= گذر
گداختن= گدار
... [مشاهده متن کامل]
که در آن گداختن = گود اختن ( فعل ) است به چم اینکه کار بسیار انجام دادن
پس در گدار یعنی بسیار کار شده و بی گدار یعنی بدون اینکه کار چندانی انجام شده باشد
اختن که در اخته یا هیخته و برآهیختن دیده می شود به چم فعل یا کاری که انجام شده می باشد و در اخته کنایه از تغییر جنسیت و در برآهیختن = - بر آهیختن = برآمده = بیرون آمده یا به بر کشیدن ( بیرون بر کشیدن ) است پس ایختن یا هیختن = فعل
گذارشتن = گذار
گزارشتن= گزار ( بر جای آورند )
گذشتن= گذر
گداختن= گدار
... [مشاهده متن کامل]
که در آن گداختن = گود اختن ( فعل ) است به چم اینکه کار بسیار انجام دادن
پس در گدار یعنی بسیار کار شده و بی گدار یعنی بدون اینکه کار چندانی انجام شده باشد
اختن که در اخته یا هیخته و برآهیختن دیده می شود به چم فعل یا کاری که انجام شده می باشد و در اخته کنایه از تغییر جنسیت و در برآهیختن = - بر آهیختن = برآمده = بیرون آمده یا به بر کشیدن ( بیرون بر کشیدن ) است پس ایختن یا هیختن = فعل
گدار یا گودار:گدارها که در منابع تاریخی و محاورات مردم مازندران با نام های متفاوتی همچون گدار Godar ، گودار Gudar، گجر Gojar، گسار Gosar، خی کش Xikes و برخی عناوین دیگر خوانده شده اند در محاورات درون قومی خود را چوله Cule می نامند.
... [مشاهده متن کامل]
این قوم تیره ای از خنیاگرانند که در مقاطع مختلفی از تاریخ همراه با آهنگران، بازیگران و نجاران از شبه قاره هند به سرزمین ایران کوچانده شده اند. گدارها امروزه به عنوان اقلیتی غیررسمی در فرهنگ، آداب و رسوم و زبان مازندرانی مستحیل شده اند. جمعیت آنان بالغ بر سی هزار نفر است که عمدتا در روستاها و محلات حد فاصل شهرستان بهشهر تا گرگان متمرکز می باشند. گدارها به دلیل پیشنه ای دیرپا و مهارت در خنیاگری تاثیر قاطع و قابل ملاحظه ای در فرهنگ موسیقی منطقه به جای گذارده اند. قوم گدار توانسته اند به تدریج و با گذشت زمان بخشی از نغمات، الحان و دانسته های موسیقی قوم خود را به استادی با موسیقی مازندران تلفیق نمایند، از همین رو امروزه بسیاری از مقامات و ریزمقامات مازندرانی در بخش سازی و هم در قسمت آوازی، در مناطق شرقی مازندران، دارای نوعی حالات و لهجة انحصاری است که از آنها به عنوان موسیقی گداری یاد می شود.
آنها به دلیل استعداد ویژة قومی و سابقه در زمینة موسیقی موفق شده اند با فراگیری استادانة برخی از سازهای ترکمنی و خراسانی برای مردم این منطقه بیان تازه ای بیابند. از طریق هنرمندان گدار نوع ویژه ای از موسیقی در مناطق شرق مازندران موجود است که از موسیقی روایی و خنیایی پرقدمت مازندران الهام گرفته است، که این موسیقی با عنوان �موسیقی شرقی� شناخته می شود.
... [مشاهده متن کامل]
این قوم تیره ای از خنیاگرانند که در مقاطع مختلفی از تاریخ همراه با آهنگران، بازیگران و نجاران از شبه قاره هند به سرزمین ایران کوچانده شده اند. گدارها امروزه به عنوان اقلیتی غیررسمی در فرهنگ، آداب و رسوم و زبان مازندرانی مستحیل شده اند. جمعیت آنان بالغ بر سی هزار نفر است که عمدتا در روستاها و محلات حد فاصل شهرستان بهشهر تا گرگان متمرکز می باشند. گدارها به دلیل پیشنه ای دیرپا و مهارت در خنیاگری تاثیر قاطع و قابل ملاحظه ای در فرهنگ موسیقی منطقه به جای گذارده اند. قوم گدار توانسته اند به تدریج و با گذشت زمان بخشی از نغمات، الحان و دانسته های موسیقی قوم خود را به استادی با موسیقی مازندران تلفیق نمایند، از همین رو امروزه بسیاری از مقامات و ریزمقامات مازندرانی در بخش سازی و هم در قسمت آوازی، در مناطق شرقی مازندران، دارای نوعی حالات و لهجة انحصاری است که از آنها به عنوان موسیقی گداری یاد می شود.
آنها به دلیل استعداد ویژة قومی و سابقه در زمینة موسیقی موفق شده اند با فراگیری استادانة برخی از سازهای ترکمنی و خراسانی برای مردم این منطقه بیان تازه ای بیابند. از طریق هنرمندان گدار نوع ویژه ای از موسیقی در مناطق شرق مازندران موجود است که از موسیقی روایی و خنیایی پرقدمت مازندران الهام گرفته است، که این موسیقی با عنوان �موسیقی شرقی� شناخته می شود.
سرآشیبی
محل کم خطر رودخانه یا هر جای دیگری
تنداب rapid: [اصطلاح کوهنوردی]بخشی از رودخانه که دارای شیب تند و ناگهانی است . رودخانه های زیرزمینی ( در غارها ) نیز ممکن است دارای تندآب باشد.
منبع https://sporton. ir
منبع https://sporton. ir
گدار : [اصطلاح کوهنوردی] کم عمق ترین جای رود محل مناسب برای عبور از آب ( با کفش و زاویه ۴۵ درجه ) استفاده از طناب در صورت جریان تند
منبع https://sporton. ir
منبع https://sporton. ir
در زبان لری بختیاری به معنی
محل عبور از رودخانه. گذار. محل گذر
godar
محل عبور از رودخانه. گذار. محل گذر
گدار. ( گُ ) معبر و گذرگاه در آب، پایاب، جای کم عمق رودخانه که می توان پهنای آن را بدون شنا کردن پیمود. ( منبع: فرهنگ فارسی معین ) رجوع شود به «گدار» در لغتنامۀ دهخدا.
پایاب. الف. ته آب. ب. بخش کم عمق آب. پ. گرداب. ت. راه و پله ای که از آن بتوان به ته چاه یا قنات رفت. ث. گذرگاه. ج. مقاومت و ایستادگی. چ. کنایه از: موقعیتی که خطر تقریباً رفع شده باشد. ح. گدار. ( منبع: فرهنگ فارسی معین )
... [مشاهده متن کامل]
پایاب. الف. ته آب. ب. بخش کم عمق آب. پ. گرداب. ت. راه و پله ای که از آن بتوان به ته چاه یا قنات رفت. ث. گذرگاه. ج. مقاومت و ایستادگی. چ. کنایه از: موقعیتی که خطر تقریباً رفع شده باشد. ح. گدار. ( منبع: فرهنگ فارسی معین )
... [مشاهده متن کامل]
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)