زآنکه دیر است تا مثل زده اند
نشود بز به گدگدی فربه.
ابن یمین ( از جهانگیری ).
گدگدی. [ گ ُ گ ُ ] ( هندی ، اِ ) جنباندن انگشتان در زیر بغل کسی تا به خنده افتد.( برهان ) ( جهانگیری ). غلغلچ. غلغلیچه. غلغلک. کلمه ای است که در عربی آن را دغدغه خوانند. ابن سینا رساله ای در پیدایش دغدغه در بدن انسان تألیف کرده است. رجوع به کتاب فهرست کتب خطی مجلس شورای ملی ج 3 شود.