گاوشیر

/gAvSir/

لغت نامه دهخدا

گاوشیر. ( اِ مرکب ) صمغ درختی است که ساق آن کوتاه وبرگ آن شبیه به برگ انجیر و برگ زیتون میباشد و گل آن زرد و تخمش خوشبوی میشود. ساق آن را بشکافند تا صمغ از آن برآید و بهترین آن زعفرانی باشد و در آب زود حل شود و مانند شیر نماید. گویند وقتی که از ساق درخت برمی آید سفید است و چون خشک میشود زرد میگردد طبیعت آن گرم و خشک است و معرب آن جاوشیر است. ( برهان )( جهانگیری ) ( آنندراج ) ( الفاظ الادویه ). صمغ سفیدرنگ گیاهی است بلندتر از ذراعی خشن مزغب که برگش به برگ زیتون ماند و اکلیلی چون اکلیل شبت با گلی زرد و دانه ها شبیه به دانه زیتون دارد و چون آن را چاک دهند این صمغ از آن تراود و چون در آب حل کنند رنگ آب سپید گردد و در طب بکار است. در برهان قاطع چ معین آمده : معرب آن جاوشیر. ضریر انطاکی در تذکره خود گوید: «جاوشیر، نبات فارسی معرب عن گاو شیر، و معناه حلیب البقر لبیاضه..». ( تذکره اولی الالباب ج 1 ص 105 ). جاوشیر... به فارسی جواشیر و گوشیر و نیز به شیرازی جاحوشی نامند. ( مخزن الادویه ص 178 ) - انتهی :
نامت همی شنیدم بردم گمان که شیری
چون دیدمت نه شیری قطران و گاوشیری.
لامعی.
رجوع به جاشیرشود.

گاوشیر. ( اِخ ) دهی است از دهستان بازفت بخش اردل شهرستان شهرکرد، واقع در 75 هزارگزی شمال باختر اردل متصل به راه مالرو گاوشیر به بازفت ، کوهستانی ، جنگل ، بلوط، معتدل ، دارای 282 تن سکنه. آب آن از چشمه ، محصول آنجا غلات پشم و روغن. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) گیاهی است از تیر. چتریان که علفی و پایاست . برگهایش شانه یی و گلهایش زرد رنگ و بصورت چتر مرکبند . دو یا سه گونه از گیاه شناخته شده که در اروپا و افریقا و آسیا میرویند . از گیاه مذکور ماده ای شیری رنگ ترشح میشود که در مجاورت هوا منجمد میگردد و بصورت صمغ در می آید و در طب عوام مصرف دارد و چون خوشبو میباشد در عطر سازی نیز مستعمل است جاوشیر جاشیر کماشیر حلیب البقر .
دهی در شهرکرد

فرهنگ عمید

= جاوشیر

پیشنهاد کاربران

بپرس