گاوشنگ

لغت نامه دهخدا

گاوشنگ. [ ش َ ] ( اِ مرکب ) چوبی باشد که بر سر آن میخی از آهن نصب کنند و خر و گاو بدان رانند و وجه تسمیه آن گاوتندکن باشد چه شنگ بمعنی تند هم آمده است. ( برهان ) ( آنندراج ). سُک. ( شعوری ج 2 ص 299 ) بیتی از لطیفی نقل کرده که صحیح نمی نماید. رجوع به غاوشنگ و گاوسنگ شود. || نوعی غله که گاو را فربه کند و چون پوستش برکنند بعدش مقشر ماند. ( انجمن آرای ناصری ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) گاودانه توضیح در جهانگیری بضم رابع و در سروری بفتح را ضبط شده .

فرهنگ معین

(شَ ) (اِمر. ) چوبی که با آن گاو را می رانند.

فرهنگ عمید

چوبی که با آن گاو را می رانند.

پیشنهاد کاربران

بپرس