گاوزهرج. [ زَ رَ ] ( اِ مرکب ) معرب گاوزهره است ، و آن حجری است که متکون می شود در شکم گاو و یا در زهره آن که به فارسی پادزهر گاوی و به هندی کای روهن نامند. ( فهرست مخزن الادویه ). جاوزهرج گویند و آن حجرالبقر است. ( تحفه حکیم مؤمن ). رجوع به گاوزهره شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - گاو دارو ۲ - ( صفت ) ترسنده جبان بزدل : گر بود زان می چو زهر. گاو خاطر گاو زهره شیر شکار ... . ( خاقانی )