گاوبندی کردن


معنی انگلیسی:
intrigue, collude, league

فرهنگ فارسی

( مصدر ) گاوبندی کردن باکسی . گاو بندی داشتن .

فرهنگ معین

( ~ . کَ دَ ) (مص ل . ) بند و بست کردن ، موافقت میان دو یا چند نفر برای انجام عملی (معمولاً ناروا )، زد و بند.

پیشنهاد کاربران

این واژه باید ( وابندی کردن ) باشد که کم کم به چهر گاوبندی کردن درآمده.
وابندی کردن به چم وابستن، وابست کردن، زدوبند کردن.

بپرس