گاوبنده
لغت نامه دهخدا
گاوبنده. [ ب َ دِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه ، واقع در 10000گزی شمال کرمانشاه و 1000گزی جنوب شوسه کردستان ، کنار قره سو، دشت ، سردسیر. دارای 500 تن سکنه. آب آن از قره سو. محصول آنجا غلات و خیار دیمی ، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. اتومبیل میتوان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - بکار برند. گاو کار کشنده از گاو جمع : گاوبندگان : فدادون شتربانان و چوپانان و گاوبندگان و کشاورزان ... .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید