گاوبند
لغت نامه دهخدا
بود رشوه قصاب را گاوبند
و گرنه شود کشته در گوسفند.
و معنی آن را ننوشته است. و رجوع به گاوبندی شود.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (کشاورزی ) کسی که یک جفت گاو داشته باشد و با پرداخت سهمی در قسمتی از ملک دیگری زراعت کند.
۳. [قدیمی] صاحب گاو.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید