گاو عنبر

لغت نامه دهخدا

گاو عنبر. [ وِ عَم ْ ب َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پستاندار عظیم الجثه دریائی شبیه به وال که در دریا میماند. گویند عنبر فضله او است. ( از آنندراج ) ( از غیاث ). کاشالوت ، ماهی عنبر، باله لطمیه ، گاو بحری.قال الزمخشری سمعت ُ ناساً من اهل مکة یقول هو ( ای العنبر ) صفع ثور فی بحر الهند. ( تاج العروس ) و رجوع به عنبر و گاو بحری ، گاو عنبری و گاو عنبرین و رجوع به قطاس و قیطوس و بحری قطاس و پرچم شود :
ز مار مهره برآری ز ابر مروارید
ز گاو عنبر سارا ز یاسمن زنبق.
انوری.
گاو عنبر برهنه تن پیوست
خر بربط بریشمین افسار.
خاقانی.
گاو عنبرفکن از طوس به دست آرم لیک
بحر اخضر نه به عمان به خراسان یابم.
خاقانی.
شیربزمینم نه آن شیری که بینی صولتم
گاو زرینم نه آن گاوی که یابی عنبرم.
خاقانی.
بحر دیدستی که خیزد گاو عنبرزای ازو
گاو بین زو بحر نوشین هر زمان انگیخته.
خاقانی.
گر بیهنر بمال کند کبر بر حکیم
کون خرش شمار اگر گاو عنبر است.
سعدی.
مولانا هاتفی در معراج رسول علیه الصلوة والسلام گفته :
ز الطاف او شور دیگر شده
ز بوی خوشش گاو عنبر شده.
( از شعوری ).

فرهنگ فارسی

جانوری شبیه به گاو در دریا

دانشنامه آزاد فارسی

گاوِ عَنْبَر (musk ox)
گاوِ عَنْبَر
گاوِ عَنْبَر
پستانداری نشخوار کننده و بومی نواحی قطبی امریکای شمالی. این جانور ویژگی های گوسفند و گاو نر را داراست. تقریباً به اندازۀ گاو اهلی کوچک، و دارای موهای بلند قهوه ای است. در فصول خاصی نیز بوی مشک می دهد. گونۀ Ovibos moschatus، در خانوادۀ گاویان قرار دارد. پشم های زیرین بدنش تقریباً به نرمی پشم های شتر بی کوهان است. مزارعی برای پرورش گاو عنبر به منظور بهره برداری از پشم این حیوان در آلاسکا، کِبِک، و نروژ ایجاد شده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس