گاو در خرمن کسی یا چیزی کردن ، افکندن ، راندن ؛ ایجاد مزاحمت برای. . . کردن. اشکال تراشی کردن. . . :
بیهده خر در خلاب قصه من رانده ای
کافرم گر نفکنم گاو هجا در خرمنت.
انوری.
گاو را چون دشمن من میکند
... [مشاهده متن کامل]
جمله را در خرمن من میکند.
عطار.
هر خری در خرمنش میکرد گاو
کشته را هرگز سگان ندهند داو.
عطار.
بیهده خر در خلاب قصه من رانده ای
کافرم گر نفکنم گاو هجا در خرمنت.
انوری.
گاو را چون دشمن من میکند
... [مشاهده متن کامل]
جمله را در خرمن من میکند.
عطار.
هر خری در خرمنش میکرد گاو
کشته را هرگز سگان ندهند داو.
عطار.