گاو بحری. [ وِ ب َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پستاندار عظیم دریائی شبیه وال که از آن عنبر خیزد. گاو عنبرده. گاوی که در دریا زندگی کند : نگویی گاو بحری را چرا تب خاله شد عنبر گیا در ناف آهو مشک اذفر بیشمر دارد.
ناصرخسرو.
در بعض مآخذ آن را قاطوس و قیطوس نوشته اند ولی این کلمات مأخوذ از یونانی کتوس است بمعنی بال یا وال ( ماهی بزرگ ). رجوع به دزی ج 2 ص 433 شود.