گاه و بیگه

لغت نامه دهخدا

گاه و بیگه. [ هَُ گ َه ْ ] ( ق مرکب ) مخفف گاه و بیگاه. وقت و بیوقت :
که در گاه و بیگه کسی را بسوخت
به بی مایه چیزی دلش را بسوخت.
فردوسی.
گاه و بیگه مخفف گاه و بیگاه. رجوع به گاه و بیگاه شود.

فرهنگ فارسی

گاه و بیگاه : سوم دور بودن زخیر کسان که دردش بود سوی آن کس رسان . که درگاه و بیگه کسی را بسوخت به بیمایه چیزی دلش بر فروخت .

پیشنهاد کاربران

بپرس