گاه از گاه

لغت نامه دهخدا

گاه از گاه. [ اَ ] ( ق مرکب ) گاه و بیگاه. ندرةً. بعض اوقات : مردی که وی را حسن محدث گفتندی نزدیک امیرمسعود فرستاده بود. [ منوچهربن قابوس ] تا هم خدمت محدثی کردی و هم گاه ازگاه نامه و پیغام آوردی و میبردی. ( تاریخ بیهقی ).

فرهنگ فارسی

گاه و بیگاه بعض اوقات : مردی که ویرا حسن محدث گفتندی نزدیک امیر مسعود فرستاده بود ( منوچهربن قابوس ) تا هم خدمت محدثی کردی و هم گاه از گاه نامه و پیغام آوردی و میبردی .

پیشنهاد کاربران

بپرس