گاند

لغت نامه دهخدا

گاند. ( اِخ ) به بلژیک ، کرسی فلاندر شرقی. شهری است در ملتقای اسکوولیس دارای 222000 تن سکنه. دراین ناحیت پارچه های کتان ، کرباس ، کنف ، توری و شب کلاه و مواد شیمیائی و ابزار مکانیکی تهیه میشود. بندری است فعال. کلیسای سن باوُن ، قصر کنت ها و دانشگاه در آن است و مسقطالرأس شارل کن مترلینگ و دیگران است.

فرهنگ فارسی

شهریست در بلژیک در ملتقای اسکوولیس کرسی فلاندر ۲۴۸۷٠٠ تن سکنه مصنوعات پارچه های کتان کرباس کنف توری مواد شیمیایی آلات مکانیکی . کلیسای سن باون و کاخ کنتها و دانشگاه دارد . این محل زادگاه شارلکن و مترلینگ است .

پیشنهاد کاربران

درزبان بلوچی منطقه دلگان به شکم گاندمیگویندوبه کسی که زیادغذابخورد به تمسخر گاندی میگویند البته این کلمه روکم بکارمیبرند مگربه شوخی یا ازعصبانیت

بپرس