گامبی بوئینگ ۷۴۷ غایی ( به انگلیسی: The ultimate boeing 747 gambit ) برهانی برای اثبات نامحتملی وجود خداست که از سوی ریچارد داوکینز بیان شده است. داوکینز آن را به عنوان برهانی بر ضد برهان نظم معرفی می نماید. [ ۱] [ ۲] [ ۳] این برهان در فصل چهار کتاب پندار خدا ( ۲۰۰۶ ) شرح داده شده است.
«بوئینگ ۷۴۷» اشاره ای است به جملهٔ فرِد هویل، که گفته بود:
احتمال ایجاد حیات بر زمین، بیش از این احتمال نیست که تندبادی بر یک انبار اوراقی بوزد و از آن قراضه ها یک بوئینگ ۷۴۷ بسازد!
گامبی به انواعی از شروع بازی شطرنج گفته می شود که در آن یکی از بازیکنان یک پیاده خود را به عنوان قربانی پیشنهاد می دهد. بازیکن مقابل در صورت پذیرفتن قربانی در ابتدا برتری کمی پیدا خواهد کرد اما در ادامه بازی از نظر پوزیسیونی وضعیت ضعیفتری پیدا خواهد کرد. داوکینز هم با انتخاب نام گامبی برای برهان خود جمله فرد هویل یعنی «نامحتمل بودن ساخت تصادفی بوئینگ ۷۴۷» را به گامبی تشبیه کرده است که در ابتدا استدلالی به نفع وجود خدا به نظر می رسد اما با ادامهٔ بحث متوجه می شویم که این استدلال فرض وجود خدا را مشکل تر می کند.
۱. در طی تاریخ، یکی از بزرگ ترین چالش های پیش روی عقل بشر توضیح این بوده که چگونه طرحواره های پیچیده و نامحتمل موجودات در عالم ایجاد شده اند.
۲. این وسوسه که ظهور طرحواره را ناشی از وجود طراح بدانیم، وسوسه ای طبیعی است. چون طرحواره دست ساخته های بشری، مانند ساعت، واقعاً محصول طراحی یک مهندس هوشمند هستند، وسوسه می شویم که همین منطق را در مورد چشم، بال، پروانه و انسان نیز اعمال کنیم.
۳. این وسوسه ای کاذب است، چرا که خود فرضیهٔ آفرینش هم فوراً به این مسئلهٔ بزرگتر منجر می شود که خود آفریننده چگونه آفریده شده است. کل این مسئله از بحث احتمالات شروع شد. مسلماً اگر راه حلی برای یک مسئله پیشنهاد شود که بعید بودن آن بیشتر از خود صورت مسئله باشد، ره به جایی نمی برد. ما برای پاسخگویی به مسئلهٔ پیچیدگی موجودات به یک «جرثقیل» نیاز داریم نه یک "قلاب سماوی" که فقط مسئله را معلق می سازد، چرا که تنها یک جرثقیل تبیینی می تواند تدریجاً جهان را از حالت های ساده تر به چنان سطحی از پیچیدگی برساند که ایجاد یکباره اش محال است.
فرضیهٔ وجود خدا، علت وجود خدا را مسکوت می گذارد و دربارهٔ این که چطور وجود چنین موجودی ممکن است توضیحی نمی دهد. فقط آن را با استناد به مشکل در تبیین پدیده ها؛ یا با استناد به تعریف خدا مفروض گرفته است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف«بوئینگ ۷۴۷» اشاره ای است به جملهٔ فرِد هویل، که گفته بود:
احتمال ایجاد حیات بر زمین، بیش از این احتمال نیست که تندبادی بر یک انبار اوراقی بوزد و از آن قراضه ها یک بوئینگ ۷۴۷ بسازد!
گامبی به انواعی از شروع بازی شطرنج گفته می شود که در آن یکی از بازیکنان یک پیاده خود را به عنوان قربانی پیشنهاد می دهد. بازیکن مقابل در صورت پذیرفتن قربانی در ابتدا برتری کمی پیدا خواهد کرد اما در ادامه بازی از نظر پوزیسیونی وضعیت ضعیفتری پیدا خواهد کرد. داوکینز هم با انتخاب نام گامبی برای برهان خود جمله فرد هویل یعنی «نامحتمل بودن ساخت تصادفی بوئینگ ۷۴۷» را به گامبی تشبیه کرده است که در ابتدا استدلالی به نفع وجود خدا به نظر می رسد اما با ادامهٔ بحث متوجه می شویم که این استدلال فرض وجود خدا را مشکل تر می کند.
۱. در طی تاریخ، یکی از بزرگ ترین چالش های پیش روی عقل بشر توضیح این بوده که چگونه طرحواره های پیچیده و نامحتمل موجودات در عالم ایجاد شده اند.
۲. این وسوسه که ظهور طرحواره را ناشی از وجود طراح بدانیم، وسوسه ای طبیعی است. چون طرحواره دست ساخته های بشری، مانند ساعت، واقعاً محصول طراحی یک مهندس هوشمند هستند، وسوسه می شویم که همین منطق را در مورد چشم، بال، پروانه و انسان نیز اعمال کنیم.
۳. این وسوسه ای کاذب است، چرا که خود فرضیهٔ آفرینش هم فوراً به این مسئلهٔ بزرگتر منجر می شود که خود آفریننده چگونه آفریده شده است. کل این مسئله از بحث احتمالات شروع شد. مسلماً اگر راه حلی برای یک مسئله پیشنهاد شود که بعید بودن آن بیشتر از خود صورت مسئله باشد، ره به جایی نمی برد. ما برای پاسخگویی به مسئلهٔ پیچیدگی موجودات به یک «جرثقیل» نیاز داریم نه یک "قلاب سماوی" که فقط مسئله را معلق می سازد، چرا که تنها یک جرثقیل تبیینی می تواند تدریجاً جهان را از حالت های ساده تر به چنان سطحی از پیچیدگی برساند که ایجاد یکباره اش محال است.
فرضیهٔ وجود خدا، علت وجود خدا را مسکوت می گذارد و دربارهٔ این که چطور وجود چنین موجودی ممکن است توضیحی نمی دهد. فقط آن را با استناد به مشکل در تبیین پدیده ها؛ یا با استناد به تعریف خدا مفروض گرفته است.
wiki: گامبی بوئینگ ۷۴۷ غایی