لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - تالار دراز و مسقف . ۲ - سرسرای طویل . ۳ - مجموعه ای مهم از تابلو های نقاشی و اشیائ هنری که در یک جا گرد آورند .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. سرسرا، تالار.
۳. راهرو، دالان.
واژه نامه بختیاریکا
جدول کلمات
مترادف ها
راهرو، لژ بالا، خندق، گالری، اطاق نقاشی، اطاق موزه، جای ارزان
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
گالری یا همان گالارگی جایی برای نگه داشتن و حفظ شدن، از گالماک یا گالماخ مصدر ترکی.
به انگلسی
به نمایش گذاشتن چیزهایی که قصد داری همه آنرا ببینند و نظر بدهند و خریداری کنند
گالری : [اصطلاح راه آهن] دالانی بتونی یا فلزی به شکل مقطع تونل که به منظور عبور ایمن قطار از مناطق صعب العبور ( خطر ریزش بهمن، منطقه برف گیر، و . . . ) بر روی خط احداث می شود.
تماشاخانه
کلمه ای کاملا فارسی است و ریشه کلمه گاو لنگ دار است و منظور شمارش حرکت و تغییر شکل ماه است گاو لنگ دار به calender و قلندر تبدیل میشود ، مکان و ساختمان رصد خانه ها را گالیر می گویند و کلمات گالری ، الگو، الگوریتم ، لگاریتم و. . . از کلمه گاو لنگ دار گرفته شده است و همه فارسی می باشند.
گالری، گاه به معنی جای و مکان ، لری هم به معنی لایه ها ، ورقها ، تابلوها ، برگه ها
نمایشگاه هنرهای زیبا
محلی که درآن کارهای خاص به نمایش ودر معرض دید قرار میدهند
گالری یعنی جایی که در آن چیزهایی در معرض نمایش قرارمیگیرد
گالری یعنی جایی که یک هنری رادر ان گذاشته اند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)