گازرگری. [ زُ / زَ گ َ ] ( حامص مرکب ) کار گازری کردن. به گازری پرداختن. شغل گازری داشتن :... و محمدبن جریر طبری آورده است : که مقنع مردی بود از اهل روستای مرو از دیهی که آن را کازه خوانند و نام او هاشم بن حکیم بود و وی در اول گازرگری کردی. ( تاریخ بخارا ).
فرهنگ فارسی
شغل گازری داشتن رخت شویی : وی ( مقنع ) ... در اول گازر گری کردی . پرداختن