گاره

لغت نامه دهخدا

گاره. [ رَ ] ( اِخ ) دهی کوچک از دهستان کشوربخش پاپی شهرستان خرم آباد، واقع در 52 هزارگزی جنوب باختری سپیددشت و 24 هزارگزی باختر ایستگاه کشور، دارای 44 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

گاره. [ رَ / رِ ] ( پسوند )مزید علیه «گار» که بصورت مزید مؤخر در آخر اسماء معنی درآید و آنها را به صفت مبدل سازد :
ستمکش نوازم ستمگاره کش.
نظامی.
رجوع به ستمکاره و ستمگاره شود.

فرهنگ فارسی

دهی از شهرستان خرم آباد

گویش مازنی

/gaare/ گره بندی - غنچه ۳گهواره & فریاد - آوای رسا به قصد آگاه نمودن افراد دور از همدیگر

دانشنامه عمومی

گاره (خفر). گاره، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان خفر شهرستان خفر در استان فارس ایران است.
این روستا در دهستان علی آباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۵۰ نفر ( ۴۵خانوار ) بوده است.
عکس گاره (خفر)

گاره (مجارستان). گاره ( به مجاری: Garé ) یک منطقهٔ مسکونی در مجارستان است که در ناحیه شیکلوش واقع شده است. [ ۱] گاره ۸٫۵۳ کیلومتر مربع مساحت و ۲۸۸ نفر جمعیت دارد.
عکس گاره (مجارستان)عکس گاره (مجارستان)عکس گاره (مجارستان)عکس گاره (مجارستان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

گاره یعنی نوبت در لفظ بویراحمدی.
گاره به معنی پائین در گکیش ولاتی اصفهان
اردستان به پایین . پایینتر = گاره گویند

بپرس