گارد سفید

دانشنامه عمومی

گارد سفید (فنلاند). گارد سفید یا گارد مدنی ( فنلاندی: Suojeluskunta ، IPA:  ، سوئدی: Skyddskår ، یا سپاه حفاظت ) یک سازمان شبه نظامی داوطلب و بخشی از جنبش سفید فنلاند بود که در طی جنگ داخلی فنلاند در سال ۱۹۱۸ بر گارد سرخ سوسیالیست پیروز شد. آنها عموماً به دلیل مخالفت با گارد سرخ کمونیست، نزد اهالی غرب به گارد سفید معروف بودند. گارد سفید فنلاند متشکل از شعب محلی در شهرداری ها بود. [ ۱] [ ۲]
انقلاب روسیه در سال ۱۹۰۵ منجر به ناآرامی های اجتماعی و سیاسی و از بین رفتن امنیت در فنلاند شد که در آن زمان دوک نشین بزرگ فنلاند تحت حکومت تزار روسیه بود.
شبه نظامیان به عنوان یک پاسخ بدین رویداد تشکیل شدند، اما به زودی تحت تاثیر عقاید سیاسی مجبور به انتخاب خطوط سیاسی ( چپ - راست ) گردیدند. انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ و پس از آن استقلال فنلاند ( اعلام شده در دسامبر ۱۹۱۷ ) نیز باعث درگیری در این کشور شد.
در ۲۷ ژانویه ۱۹۱۸، دولت فنلاند دستور خلع سلاح تمام پادگان های باقی مانده روسیه توسط نیروهای گارد سفید را صادر کرد و در همان روز سرخ ها اعلام انقلاب کردند که منجر به جنگ داخلی فنلاند شد. گارد سفید به رهبری ژنرال کارل گوستاو امیل مانرهیم، بخش عمده ای از ارتش فنلاند را تشکیل می داد و در سرانجام در طول جنگ داخلی فنلاند ( ۱۹۱۸ ) به پیروزی رسیدند. [ ۳]
عکس گارد سفید (فنلاند)عکس گارد سفید (فنلاند)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

گارد سفید ( به روسی: Белая гвардия ) نام رمانی از میخائیل بولگاکف رمان نویس روس که به خاطر رمان برجسته مرشد و مارگاریتا معروف شد.
داستان در اوکراین، در پایان سال ۱۹۱۸ آغاز می شود، و به سرنوشت خانواده توربین در طول جنگ ارتش های مختلف جنگ روسیه - سفیدها، قرمزها، ارتش پادشاهی آلمان، و ناسیونالیست های اوکراین - بر سر کی یف می پردازد. شخصیت های تاریخی مثل پیوتر ورانگل، پتلیورا و پاولو اسکوپادسکی در حالی که خانواده توربین در این شرایط ناپایدار گرفتار آمده اند، در داستان پدیدار می شوند.
...
[مشاهده متن کامل]

رمان گارد سفید پیش از چاپ و نشر در روزنامه روسیا به صورت پاورقی چاپ می شد؛ سپس، بولگاکف موفق شد آن را در دو جلد در پاریس به چاپ برساند اما در اتحاد جماهیر شوروی ۴۰ سال بعد به چاپ رسید. طرح بولگاکف از داستان، گویا نوشتن یک سه گانه بود که کتاب های مختلف آن با فازهای بزرگ انقلاب در ارتباط بوده اند. در عنوان های این سه گانه ( صلیب نیمه شب یا گارد سفید، بیرق زرد و گام سرخ ) طبعاً سه رنگ سفید، زرد و سرخ ارزش نمادین داشته اند.
در این داستان نشانه های اتوبیوگرافیک فراوانی وجود دارد. اصل داستان متأثر از مرگ مادر نویسنده ( زنی مقتدر و دارای کمالات ) است که پس از مرگش خانواده مستاصل و یتیم شد، همانند خانواده توربین ها. نیکولا نام برادر کوچک بولگاکف است که به ارتش دنیکن پیوسته است و خانواده بیش از یک سال از او بی خبر است، و برادر سومش ایوان نیز همین سرنوشت را دارد. همه فکر می کنند این دو کشته شده اند. هر دو سالمند، یکی در زاگرب است و دیگری در کی یف. بعدتر دو برادر به فرانسه مهاجرت می کنند. نیکولا در انستیتو پاستور فرانسه بیولوژیست است. النا هم خیلی ویژگی های مادر را به ارث برده است، خواهری که شوهرش از ولخرجی و گستاخی بولگاکف انتقاد دارد، این فرد الهام بخش تالبرگ است. میشلایوسکی و شروینسکی هم دو تن از وابستگان و نزدیکان خانواده بولگاکف اند. حتی پدر الکساندر هم در دنیای واقعی، عقد ازدواج بولگاکف ( ۱۹۱۳ ) و انجام مراسم خاکسپاری مادرش ( ۱۹۲۲ ) را به عهده دارد. واسیلی پاولویچ لیستوویچی مالک واقعی آپارتمان شماره ۱۳ است و نویسنده در این دوران در کی یف زندگی می کرد. آپارتمان، مجموعه ای از عناصر جان دار و بی جان است که در کلیت روح کانون خانواده را تشکیل می دهند: النا، آنیوتا، خدمتکار، اتاق های مجزا و کتابخانه در مرکز آمدوشد بین این اتاق ها و حتی پارتیشن فاوست که در تمام طول رمان روی پیانو بازمانده است. ساختار رمان، از سه بخش نامساوی تشکیل شده که اولی سرگشتگی ها، دومی سقوط شهر و سومی تلاش برای رستاخیزی دیگر را شرح می دهد.

گارد سفید
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/گارد_سفید

بپرس