گاتاها

پیشنهاد کاربران

گاتاها ( اوستایی: 𐬔𐬁𐬚𐬁، gāθā، سرود سانسکریت: گاثا، پهلوی: گاسان، گاهان ) یا گاهان یا گات ها ۱۷ سروده ای است که از دیرباز از سخنانِ زرتشت اسپنتمان دانسته می شده است و در برگیرندهٔ پیام و آموزش های وی و بنیادِ مزدیسنا است که کهن ترین و سپنتاترین بخش از نسک اوستا شمرده می شود. این سروده ها به لهجه گاهانی زبان اوستایی اند و متن بسیار پیچیده ای دارند.
...
[مشاهده متن کامل]

گات ها ( اوستایی ) جمعِ گات در زبان اوستایی به معنای «سرود» است که در زبان پهلوی به گاث ( گاس ) دگرگون شده و در زبان پارسی گاه گفته می شود. ردپای این واژه در دستگاه های موسیقی امروز ایرانی همانند سه گاه و چهار گاه بر جای مانده است.
بر اساس سنت، پنج گاتها را خود زرتشت سروده است، بنابراین تنها میراث دینی معتبری است که از او برای آیندگان باقی مانده است.
گات ها از نگاه صرف و نحو و زبان و بیان، روشِ ارائهٔ مطالب، فکر و اندیشه، سبک شعر و ویژگی های دیگر با دیگر بخش های اوستا تفاوت دارد، ازین روی همهٔ اوستاشناسان و دانشمندان آن را از خودِ زرتشت می دانند. به استثنای ژان کلنز و اریک پیرارت، مترجمان بر این باورند که زرتشت نویسنده گاتها بوده است، و در این اتفاق نظر دارند که آخرین اثر این مجموعه، یسنا ۵۳، تألیف او نبوده، بلکه از حلقه پیروان او صادر شده است.
ژان کلنز و اریک پیرار در انتساب گات ها به شخص زرتشت تردید کرده اند، از آن روی که ۱۰ بار در گات ها از زردشت با ضمیر سوم شخص مفرد یاد شده یا آنکه زرتشت مورد خطاب قرار گرفته است. هلموت هومباخ در دانشنامه ایرانیکا در رد این تردیدها این گونه می نویسد: گرچه اینها از صنایع ادبی هستند و در اشعار شرق ( اینگونه استعارات ) ناشناخته نیست. پیامبر ( زرتشت ) این استعارات را از آنجا بکار گرفته که نام خود را در یاد اهورامزدا منقوش نماید. اثبات این رسم ( کاربرد ضمیر سوم ) با یسنا ۴۳٫۸ است. هنگامی که از زرتشت نامش پرسیده می شود، خود را زرثوشترا معرفی می کند.
اگر چه در خودِ متنِ اوستا از گاهانِ پنج گانه یاد شده است ، ولی در میان دانشمندان نخستین کسی که گاهان را به عنوان تصنیف های احتمالی خود زرتشت از بقیهٔ اوستا جدا کرد، مارتین هاوگ آلمانی بود. این دانشمند متوجه شد که نویسندهٔ گاهان تنها از یک خدا نام می برد و با برخی نیایش ها مخالف است. او زرتشت را پیامبر یکتاپرستی معرفی کرد.

گاتاهاگاتاها
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/گاتاها
براساس بینش و باور فردی من، خداوند متعال ( البته خدای حقیقی و واقعی و مطلق و بیکران از دیدگاه علمی و نه خدای آئینی و دینی که فقط یک لفظ یا واژه و یا کلمه در زبان و یک مفهوم و یک ایده انتزاعی در فهم و عقل یا خرد محض انسان از باستان تاکنون بیش نبوده و نمی باشد ) آفریننده گیتی ها یا دنیا ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار و خالق سامان ها یا نظم های کلی و هفتگانه کیهانی و زندگانی ها و عشق های هفتگانه انسانی یا به بیانی دیگر خالق عوالم هفتگانه بهمراه آسمان ها و زمین های هفتگانه بطور مطلقا یکسان و برابر در محتوای هرکدام از آنها و آنهم از ابعاد فراوان و بیکران خویش و نه از عدم یا نیستی، در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و منجی و ناجی و نبی و پسر و رسول و ولی و والی و هر گونه عنوان دیگری برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه.
...
[مشاهده متن کامل]

لذا ما ایرانیان امروز و آینده که با حاکمیت همه جانبه دینی تحت سایه سنگین ولایت مطلقه فقیه بسر می بریم و خواهیم برد، باید تکلیف خودرا در قبال آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه منجمله آتئیزم و کمونیزم روشن نمائیم. و اگر به شناخت خدا علاقه داریم ، مفید تر خواهد بود که بدانیم و به این سطح از وقوف و آگاهی و خود آگاهی و بیداری و هوشیاری برسیم که انسان به کمک کلیه معارف آئینی و وحیانی و حدیثی و روائی دینی و معارف حاصل از استدلالات منطقی و عقلانی فلسفه های آزاد و الاهیات و کلام و تفسیر و حکمت های دینی و معارف حاصل از کشفیات و شهودات ذوقانی و شوقانی عرفان های مختلف و گوناگون دینی و جمع این معارف روی همدیگر هرگز به شناخت کامل خود و خداوند نائل نخواهد گردید بلکه فقط از راه شناخت واقعیت یا بطور کلی طبیعت و کیهان هم ظاهر و هم باطن آن و طبع یا طبیعت انسانی. و چنیین شناختی خارج از توان معارف آئینی و دینی و فلسفی و عرفانی می باشد. شاید مفید و مثمر ثمر باشد که بدانیم که این آئین یکتا پرستی که آئین و دین و مذهب آنرا همه جانبه بر ما تحمیل می کنند هیچ تهفه بدرد بخوری به حال انسان نبوده و نمی باشد غیر از فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی. لذا هر فرد آئین دار و دین دار و خداپرست بخصوص در سطوح بالای رهبریت و پیشوائی و مرجعیت تقلید بطور حقیقی و در واقعیت یک بت پرست محسوب می شود و به اندازه سر یک سوزن خیاطی در باره بت غیبی مورد پرستش هیچگونه معرفت حقیقی دارا نمی باشد غیر از تپه های ریز و درشتی از اوهامات و ابهامات و خرافات و ادعا های بی پایه و اساس از قبیل : خداوند متعال در فلان کتاب به اصطلاح آسمانی خطاب به انسان چنین و چنان فرموده است. هر پژوهشگری که در متون کتب آئینی و دینی مشغول تحقیق و جستجو می باشد، شاید مفید باشد که بداند و آگاه باشد که عامل تعیین کننده و نیروی محرکه در میدان آئین و دین آوردن و اختراع یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی به تبعیت و پیروی از امر و کلام خداوند متعال نبوده بلکه متاثر بودن از پرتو های وسوسه گر نور ظلمانی آتش سوزان شهوت غریزه طبیعی نام آوری و شهرت طلبی در سطوح زندگی های ابتدایی ایلیاتی و طایفه ای و قبیله ای و قومی و بین اقوام در شرائط تاریخی و اعصار مختلف باستان تاکنون . به عنوان مثال ایسا مسیح به عنوان بنیانگذار دین مسیحیت و مخترع یوغ سبک شریعت ایسائی ( به زبان عربی : عیسوی ) تحت عنواین نجات و شفا خطاب به شنودگان کلام خویش چنین جمله معروفی را بیان داشته است : من حقیقت و راه و زندگی ام ، فقط از طریق من می توانید به آسمان و درگاه پدر آسمانی راه یابید و از زندگی جاودانه برخوردار گردید. از دیدگاه انسان واقف و آگاه و بیدار و هوشیار امروز و فردا ، عبارت " فقط از طریق من " در بخش دوم این کلام مبارک نشانه حقیقی و بارز یا آشکار پدیده انحصار طلبی در میدان نام آوری و شهرت طلبی بیش نبوده و نمی باشد. محمّد مصطفا و شیر خروشان الله هم در این زمینه و میدان ، خطاب به شنوندگان کلام مبارک خویش فرموده است؛ اگر به رسالت و رسول بودن من شهادت دهید، جای همه شما در آخرت و قیامت بهشت خواهد بود و الا آنانیکه به رسول بودن من شهادت ندهند و به رسالت من ایمان نیاورند جملگی جهنمی خواهند بود. ما ایرانیان امروز و فردا که تحت تحمیل همه جانبه امر به معروف و نهی از منکر دینی از نوع تشیع آن بسر می بریم و خواهیم برد باید فعالیت های قوای ادراکی فهم و عقل مان به این از سطح وقوف و آگاهی و بیداری و هوشیاری ارتقاء یابند و بدانیم که دو داستان بنیادی و مشترک سه دین باصطلاح توحیدی - ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری بابا آدم و ننه حوای موسا و ایسا و محمّد، دو افسانه تخیلی - توهمی بیش نمی باشند و محتوای آنها از طرف خداوند متعال و در قالب وحی به گوش سر سرایندگان آن ابلاغ نگردیده است. و از همه مهمتر اینکه رجعت یا بازگشت ما بسوی الله و حرکت ما بسوی بینهایت نمی باشد، بلکه در بطن بینهایت یعنی در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار و در رکاب و بهمراه خداوند متعال ( او به عنوان کل محیط و محتوای هر کدام از جهان ها و ما یعنی کلیه موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی و منظومه های ستاره ای و مجموعه های کهکشانی به عنوان اجزای لاینفک و جدایی ناپذیر وی ) با هدف بازگشت به نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی - ازلی - ابدی با کیفیت و کمیت بهشت برین در معاد یعنی در پایان این حرکت کلی و راه و سفر بسیار طولانی و برخورداری مجدد از زندگی و سعادت اولیه یا آغازین در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی در طول راه و طی سفر بسر می بریم و هم اکنون هم در بهشت می باشیم ، البته فقط در یکی از مراتب و درجات مختلف و فراوان تکاملی آن در طول سفر و نه در برترین مرتبه و درجه تکاملی آن یعنی حالت بهشت برین. و این آمدن و شدن و رفتن یا بازگشت ما انسان ها بهمراه تار و پود های کثیر و فراوان و گوناگون طبیعت و کیهان از طریق زنجیره وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای هرکدام از کیهان یا جهان ها صورت می پذیرد و نه از راه یا طریقی دیگر. به عنوان مثال آمدن بابا آدم و ننه حوا از بیرون به درون این دنیا پس از طرد و رانده شدن شان از باغ بهشت و آسمان و درگاه خداوند متعال ( گویا از دیدگاه این سه دین باغ بهشت و آسمان و درگاه یا پیشگاه خداوند متعال بیکران یا بینهایت نباشند بلکه محدود و متناهی مثل اورشلیم و واتیکان و خانه کعبه در مکه منوره و قصر و کاخ های فرمانروایان بشری روی کره زمین ) و تبعید آنان به روی کره زمین و بازگشت شان از طریق قبض یا جدایی روح بطور دائم از کالبد به اصطلاح مادی و صعود و معراج آن در قالبی مثالی ( به قول حکیم ملاصدرا ) به عالم میانی تحت عنوان برزخ و الا آخر.

گاتاها یا گاثاهایا گاهان یا گات ها ۱۷ سروده ای است که از دیرباز از سخنانِ زرتشت اسپنتمان دانسته شده و در برگیرنده پیام و آموزش های وی و بنیادِمزدیسنا است. و کهن ترین و سپنتا ترین بخشِ کتابِ اوستاشمرده می شود

بپرس