گاتها

لغت نامه دهخدا

گاتها. ( اِخ ) کهنه ترین و مقدسترین قسمت اوستا گاتها میباشد که در میان یسنا جای داده شده است در خود اوستا گاثا و در پهلوی گاس آمده و جمع آن گاسان میباشد و گاسانیک ترکیب صفتی آن است یعنی مربوط به گاتها در پهلوی نیز بطور خصوصی هر فرد از اشعار گاتها را ( گاس ) گویند در سانسکریت هم این کلمه گاثا میباشد. در کتب مذهبی بسیار کهن برهمنی و بودایی گاتا عبارت است از قطعات منظومی که در میان نثر باشد. گاثای اوستا نیز اصلاً چنین بوده است و به مناسبت موزون بودن است که بخش مزبور، گاتها ( یعنی سرود و نظم و شعر ) نامیده شده است. از زمان بسیار قدیم ، ایرانیان گاثا را از سخنان فرخنده خود وخشور زرتشت سپنتمان میدانستند لذا احترامی خاص برای آن قائل بودند ولی تحقیقات دانشمندان مانند میه ثابت کرده است که همه سرودهای گاثها از زرتشت نیست و از آن میان برخی پرداخته نخستین پیروان او میباشد در اوستای عهد ساسانیان گاتا در سر نخستین نسک گاسانیک که موسوم بود به ستوت یشت جای داشت در یسنای 57 بند 8 آمده : «ما می ستائیم فرخنده سروش را، کسی که نخستین بار پنج گاتهای زرتشت سپنتمان مقدس را بسرود.کلیه گاتها 17 هائتی ( فصل ) است و شامل 238 قطعه و 896 بیت و 5560 کلمه میباشد. این اشعار قدیمترین آثاری است که از روزگار پیشین برای ما تا امروز باقیمانده است. گاتها از حیث صرف و نحو و زبان و فکر با دیگر قسمتهای اوستا فرق دارد و نیز بسا لغاتی که در آن استعمال شده در دیگر بخشها نیامده و مطابق آنها را در قدیمترین کتب مذهبی برهمنان باید جست. گاتها روزی جزو کتاب بسیار بزرگی بوده و لابد همان است که مورخ یونانی هرمیپوس از آن سخن رانده است. نظر بمعنی گاتهادر کتب برهمنان و بودائیان گاتهای اوستا را نیز باید در قدیم جزو مطالب منثوری تصور کرد که امروز در دست نیست. برای آنکه مطالب را مختصر کرده به شکلی درآورند که مردم بتوانند به حافظه بسپرند متوسل به شعر میشدند. این طرز نگارش بویژه در میان اقوام هند و اروپائی متداول بوده است. گاتهای اوستا شامل پنج قسمت است و بمنزله پنج کتاب اسفار تورات است که یهودیان آنها را از خود موسی دانسته احترام خاصی برای آنها منظور دارند. نخستین موسوم است به «اهنود»، دوم موسوم است به «اشتود»، سوم به نام «سپنتمد»، چهارم موسوم به ( وهوخشتر ) و پنجمین گاتها به ( وهشتواشت ) نامزد است. رجوع به گات شود. ( مزدیسنا، دکتر معین صص 127 - 128 ). و رجوع به گاتهای پورداود شود. کریستن سن در فصل سوم ( آئین زردشتی دین رسمی کشور ) نویسد: که هر ماه سی روز است. که نام آنها مأخوذ از اسامی ایزدان است هفت روز اول ماه بترتیب بنام اوهرمزد و شش امهراسپندان نامیده میشود؛ بعد از ماه آخر پنج روز اندر گاه ( خمسه مسترقه ) بر 360 روز سال اضافه میکردند و هر یک از این پنج روز را به نام یکی از گاتاهای پنجگانه میخواندند. ( ترجمه ایران در زمان ساسانیان ص 110 ).

فرهنگ فارسی

سرودهای آسمانی زردشت را گاتها گویند و آن نخستین منظومه ایرانیست که از روزگار کهن بجای مانده . کهنترین و مقدسترین قسمت اوستا گاتها میباشد که در میان یسنا جای داده شده است . در خود اوستا گاثا و در پهلوی گاس آمده و جمع آن گاسان میباشد و گاسانیک ترکیب صفتی آنست یعنی مربوط به گاتها. در پهلوی نیز بنحو اخص هر فرد از اشعار گاتها را ( گاس ) گویند . در سنسکریت هم این کلمه گاثا میباشد . در کتب دینی بسیار کهن برهمنی و بودایی گاثا عبارتست از قطعات منظومی که در میان نثر باشد . گاتهای اوستا نیز اصلا چنین بوده است و بمناسبت موزون بودن است که بخش مزبور گاتها ( یعنی سرود و نظم و شعر ) نامیده شده است. از زمان بسیار قدیم ایرانیان گاتها را از سخنان فرخنده خود و خشور زرتشت سپنتمان میدانستند لذا احترامی خاص برای آن قایل بودند ولی تحقیقات دانشمندان مانند میه ثابت کرده است که همه سرودهای گاتها از زرتشت نیست و از آن میان برخی پرداخته نخستین پیروان او میباشد . در اوستا عهد ساسانیان گاتها در سر نخستین نسک گاسانیک که موسوم بود به ستون یشت جای داشت . در یسنای ۵۷ بند ۸ آمده : [ ما میستاییم فرخنده سروش را کسی که نخستین بار پنج گاتهای زرتشت سپنتمان مقدس را بسرود . ] کلیه گاتها ۱۷ هائیتی ( فصل ) و شامل ۲۳۸ قطعه و ۸۹۶ بیت و ۵۵۶٠ کلمه میباشد . این اشعار قدیمترین آثاریست که از روزگار پیشین برای ما تا امروز باقی مانده است . گاتهای اوستا شامل پنج قسمت است بمنزله پنج کتاب اسفار تورات است که یهودیان آنها را از خود موسی دانند و احترام خاصی برای آنها قایلند . نخستین گاتها اهنود دوم اشتود سوم سپنتمد چهارم و هوخشتر و پنجم وهیشتواشت نام دارد . آیین حقیقی و اصلی زرتشت را باید از گاتها جست چه بعدها بمرور تصرفاتی در آن کردند و بخصوص آیین زردشتی دوره ساسانی از مبدا خود بسیار دور گردید .

دانشنامه آزاد فارسی

پیشنهاد کاربران

گاتاو
تلفظ درست واژه این هست هم گاتا و گاتها نادرستند
این واژه در اوستا گاتاو هست و در دوره های بعدی گاهان تلفظ شد با گم شدن فرهنگ بهدینی ردپای این واژه در دوره های بعدی شناخته نشد نگاه کنید به ، gAtAv, gAhAn, geyhAn, keyhAn, kiAn
...
[مشاهده متن کامل]

در واقع همه این واژه ها یکی هستند بخش نخست هم خانواده با گئیر ، گاور ، گار و کئه . به معنی خانه روستا ، آبادی هست
و بخش دوم ( تاو ) پسوند مکان ساز هست tAv, در دوره ی ساسانی تبدیل به هان شد مانند اصفهان، هم چنین ببینید سیستان ، tAn ، کرمان ، An
در مردم ( گوباز ) این واژه را ببینید . ( ۰۰ تا گا. ۰۰ ) اگر این واژه را جا به جا کنیم به واژه گاتا میرسیم جابجایی در بخشی از کلمه در زبانهای ایرانی متداول است
اما کار زمانی جالب میشود که پسوند مکان ساز در این زبان ( تاو ) است و جالب تر اینکه معنی این کلمه در این زبان میشود ، جای زندکی ، محیط اطراف، پیرامون ما ، فضای خانه و زندگی

در تایید محتوای کامنت های دوست گرامی قندی، من معتقدم که واژه سانسکریت گاثا و پهلوی گاسا بصورت مفرد به شکل گاث و گاس چیز دیگری نبوده و نمی باشند غیر از کَس به معنای فرد انسانی و بصورت جمع کَس ها یعنی افراد انسانی. در همین زمینه یکی از نام های زرتشت به شکل : سر ده ست ، بوده که اشاره به اصالت های دهگانه آسمانی یا سرانه های دهگانه کَس ها یا افراد انسانی داشته است. این نام زرتشت به شکل: سِر ده ست، به معنای راز نهفته در پشت عدد ۱۰ هم بوده است و آنهم نه انگشتان دست و پا که هرکدام ده تا می باشند و نه اعداد یک رقمی دهگانه از صفر تا نُه بلکه من ها یا خود ها و یا نفس های مجرد دهگانه افراد انسانی مشتمل بر پنج نفس مجرد مردانه و پنج نفس مجرد زنانه. در همین ارتباط نام بودا ( Buddah ) در اصل و ریشه به زبان فارسی و به شکل " بود ده " بوده است که اشاره به ده جنبه ای بودن یا ابعاد دهگانه هستی و وجود هرکدام از افراد انسانی داشته است.
...
[مشاهده متن کامل]

شاید بی دلیل نبوده است که در بعضی از معابد یا تمپل های هندوان مجسمه هایی یافت میشوند که دارای چندین سر و دست و پا می باشند. البته خداوند متعال در نظام احسن و اشرف آفرینش مبدء هرکدام از افراد انسانی را به شکل یک موجود ۱۰ سر و ۲۰ دست و ۲۰ پا نیافریده است بلکه هرکدام را به شکل ۱۰ انسان مستقل و متشکل از پنج مرد و پنج زن خودی و بنیادی در کنار همدیگر و در سراهای ملکوتی پناتگونی شکل یا پنج وجهی و همه را هم سن و در یک سن معتدل ملکوتی و هرکدام را در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی و هنرمندی و دانایی و توانایی آفریده است با اهدافی که توسط انسان در طول تاریخ پیدایش آئین ها و ادیان روی کره زمین تاکنون بطور حقیقی کشف و بیان نشده اند. عبارت قرآنی به زبان الله به شکل : من انس و جن را نیافریدم الا یعبدون یعنی بلکه برای طاعت و بندگی ؛ بیان یکی از آن اهداف است که حقیقی و منطبق بر واقعیت نمی باشد بلکه خیالی - اوهامی - ابهامی و تهی یا خالی از حقیقت و بریده از واقعیت.
در پشت پرده ظاهر سمبل های گردونه مهر میترائیان و گردونه یا چرخه تولد و مرگ هندوان و نشانه های کوچکتر روی آن دو سمبل یعنی چلیپا و سواستیکا ایده های حقیقی و طلائی و منور و درخشان نهفته شده اند که تاکنون کشف نگردیده اند. در زمینه جاودانه بودن عشق و زندگی انسانی ، این دو نشان فرا باستانی این حقیقت ژرف را به انسان آموخته و می آموزند که عشق و زندگی انسان بصورت خطی و پیوسته جاودانه نمی باشد بلکه منقطع و ناپیوسته و دایره وار به شکل وادی به وادی یا منزل به منزل یا پله به پله و یا ایستگاه به ایستگاه و پشت سر هم و در طول همدیگر و هربار در یک مرتبه و درجه تکاملی برتر از حالت قبلی.
واژه سانسکریت در اصل و ریشه به زبان فارسی و به شکل " زان سِکری ت " و به معنای دانش رمزی یا محرمانه بوده است. و آن راز ها در پشت اعداد ۷ و ۱۰ و چند واژه و رسم نهفته اند . یکی از آن رسم ها عبارت است از مراسم چیدن سفره یا میز هفت سین ایرانیان که تاریخ پیدایش اولیه آن بسیار دور دست تر است از تاریخ پادشاهان پیشدادی. جام جهان نما یک سمبل دیگر است در رابطه با راز نهفته در پشت ظاهر عدد ۷ و خطوط دایره وار هفت گانه روی سطوح درونی و بیرونی آن اشاره به مدارات سیارات منظومه خورشیدی نداشته بلکه هم معنا بوده با راز نهفته در پشت پرده ظاهر مراسم چیدن سفره هفت سین و آن جام برخلاف بینش و باور حکیم ابوالقاسم فردوسی شیخ طوسی و سراینده شاهنامه به پادشاهان پیشدادی و کیانی تعلق نداشته است بلکه به خردمندان گم نام میترائی و آفرینندگان گردونه مهر و جشن مهرگان و برپایی آن در ماه ۷ ام یعنی مهر ماه و رسم هفت سین هم به آنها تعلق داشته است. ما ایرانیان از زمان پیدایش زرتشت تا اواخر دوران امپراتوری ساسانی اسیر دست موبدان موبدانان و آئین مَزِدی سنای آنان با شعار " اهورا بزرگ است " بوده و پس از آن با ورود دین اسلام تاکنون بطور همه جانبه ای اسیر دست شیوخ یا ملایان عمامه بر سر و عبا بر دوش و تسبیح بدست با شعار اللهُ اکبر و شعار نوع تشیع به شکل ؛ " الله خیلی بزرگتر از اهورا ست " هستیم و آبا عبدالله حسین ابن علی به عنوان آقا و سرور و سالار شهیدان از دیدگاه شیعی - ایرانی بسیار بزرگتر از سیاوش و سهراب و پدر حسین یعنی علی بسیار بزرگتر از رستم و الا آخر . رهایی ما ایرانیان از این ظلمت های ژرف و جهل های علاج ناپذیر تا آینده های دور دستی به ظاهر محال و غیر ممکن به نظر می رسد. و لذا نظریه یا تئوری گذار چه از نوع مسالمت آمیز و چه از نوع انقلابی و قهر آمیز یک رویا و خواب و خیال بیش نمی باشد. تنها راه معقول و منطقی رقابت و مقابله و مبارزه با جناح و جبهه و حزب دیو سفید آئین و دین و دینداری و خدا باوری با مشعل نور و روشنایی در دست از یک طرف و جناح و جبهه و حزب دیو سیاه آتئیزم و کمونیزم و بی دینی و خدا ناباوری با مشعل تاریکی و ظلمت در دست از طرفی دیگر، فقط و فقز ارتقاء یا بالا رفتن سطح آگاهی عمومی و پیشرفت همه جانبه علمی و فن آوری مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری می باشد و نه راه و طریق و روش دیگری.

تصور خاص و عام ما ایرانیان تاکنون از واژه زیبای سروده این بوده و می باشد : بیانات نثری و نظمی. در صورتیکه این واژه از دو کلمه و یک ربط به شکل ساخته شده و معنای دیگری داشته است تا شعر گویی به زبان نظم و نثر :
...
[مشاهده متن کامل]

الف - سر به معنای سر ؛ منشاء و مبداء؛ وان و سرچشمه و اصالت اولیه و آغازین و یا ازلی و ابدی و بصورت سِر به معنای راز .
ب - واو به شکل و حرف ربط.
پ - ده یعنی عدد ۱۰ ( 10 ) .
Gott در اصل و ریشه بصورت مفرد به شکل؛ گو تَ وبصورت جمع به شکل؛ گو تَ تَ بوده است به معنای ؛ بگو ده تا . و آنهم نه اعداد یک رقمی از صفر تا نُه ( ۱ تا ۹ ) بلکه به معنای معانی نهفته در پشت پرده ظاهر لفظی دو عبارت یا واژه ترکیبی فراباستانی و اوستای نقل قولی به زبان فارسی قدیمی قبل از پیدایش خط ( و نه اوستای نوشته شده به خط و زبان اوستایی و ترجمه های بعدی آن به زبان های پهلوی و پارسی و غیره و ذالک ) :
الف - خویدوده : زرتشت و شاگردان و هم عصران وی به تلفظ ریشه ای و معنای اصلی این واژه یا عبارت علم و آگاهی نداشته اند و در اعصار بعدی توسط بیگانگان بهمراهی و هم آوازی با خودی های از خود بیگانه و در راس آنان موبدان موبدانان ( به اصطلاح به معنای باریک بینان و نکته سنجان در کار و بار اهو را مَزِدا یا گاهی اوقات تحت نام های ایزد منان یا آفریدگار دانا و توانای کائنات و یا خداوند گار خرد و آفریننده خرد ناقص کم خردان و یا بی خردان ) به شکل اشتباه و انحرافی و گمراه کننده ازدواج با محارم ترجمه و تفسیر و معنا گردیده است. در صورتیکه معنای این عبارت از دیدگاه خردمندان گم نام و آفرینندگان اولیه این کلمه، در میدان های کلی خود شناسی و انسان شناسی خطاب به تک تک افراد انسانی به شکل زیر بوده است : خود تو ده تائی.
ب - آژی ده اکه : زرتشت و شاگردان و هم عصران وی به تلفظ ریشه ای و معنای اصلی این عبارت مثل عبارت در زیر بند الف علم و آگاهی نداشته و بعدا به شکل آژیدهاک در آمده که گویا به معنای اژدهای چینیان بوده باشد و توسط حکیم ابوالقاسم فردوسی شیخ طوسی در شاهنامه ( از دیدگاه خود حکیم نه به معنای نامه شاهان بلکه نامه بلند یا شاهانه ) به ضحاک مار بردوش به نفع زبان عربی و پارسی و تخریب زبان فارسی روشن قدیمی تبدیل شده است .
این عبارت از دیدگاه خردمندان گم نام و آفرینندگان اولیه، به معنای زندگی های دهگانه و معین بوده است، یعنی زندگی همان ده عضو خانواده های خودی و بنیادی و آسمانی هر کدام از افراد انسانی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن که در آغار و ازل و در سامان یا نظام احسن و اشرف مبدء یعنی آفرینش اولیه همین طبیعت و کیهان یا جهان فعلی با کمیت و کیفیت بهشت برین، هرکدام در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبائی و هنرمندی و دانایی و توانایی بسان خود آفریدگار و بطور مطلقا همزمان و هم سن و در یک سن معتدل ملکوتی آفریده شده و از زندگی جاودانه برخوردار گردیده اند و آنهم از ابعاد فراوان و بیکران خود خداوند و نه از عدم یا نیستی و آنهم در قدم اول باهدف زوجیت هر فرد انسانی با خود و تجربه عشق خویشتن به پنج روش مختلف ( هم غیر همجنس یا هترو و هم همجنس یا هُمو ) در قالب پنج زوج بنیادی متشکل از ده تا ( ۱۰ ) نیم زوج بنیادی و خودی و سپس آشنا نمودن آنان بطور کامل به ابعاد فراوان و بیکران خویش و سهیم گردانیدن و بهره مند نمودن آنان از زندگی جاودان و بیکران خویش و گفت و شنود با آنان در سطح کمال ایده آل در پیشگاه اعلا و والای خویش و نه بهر طاعت و بندگی یا به لسان آراب و الا یعبدون . در همین زمینه لازم به اشاره می دانم که آیات قرآنی در باره عهد و پیمان و روز و بزم الست ( قبل از آغاز سفر بسیار طولانی مقطعی نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین مبداء و معاد ) و بیرون کشیدن فرزندان آدم از صلب یا ذریه وی ( منهای صلب و ذریه حوا ) تخیلات توهمی بیش نبوده و نمی باشند و لذا آن آیات از طرف الله و از آسمان و به امر وی نازل نشده و توسط یک موجود خیالی - توهمی تحت عنوان جبرئیل ( در اصل و ریشه به شکل فارسی - آرامی گبری ایل و عربی - فارسی جبری ایل به معنای ایل گبریان یا ایل جبریان یعنی باور مندان به سرنوشت های از پیش تعیین شده در سرزمین های ایران و هندوستان در اعصار دور دست باستان هزاران سال قبل از پیدایش خط و زبان اوستایی و تولد زرتشت ) در قالب وحی به گوش سر مبارک اوشان ابلاغ نگردیده است. شناخت خداوند متعال بدون شناخت کامل ظاهر و باطن واقعیت یعنی طبیعت و کیهان و بخصوص ظاهر و باطن افراد انسانی مطلقا محال و غیر ممکن می باشد. دو داستانی بنیادی و مشترک سه دین به اصطلاح توحیدی ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری بابا آدم و ننه حوای موسا و ایسا و محمّد، دو افسانه تخیلی و توهمی بیش نبوده و نمی باشند و محتوای آنها از طرف خداوند متعال و در قالب وحی به گوش سر سرایندگان آن ابلاغ نگردیده است. از همه مهمتر اینکه آئین یکتا پرستی هیچ تهفه دیگری نبوده و نمی باشد غیر از فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی و شریعت راستین و حقیقی و واقعی خداوند متعال هرگز آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضی هم محض و هم کاربردی بهمراه فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری.
نتیجه کلی :
داستان یا افسانه آفرینش باید بطول کامل از نو سروده شود و این بار به زبان و روش علمی به کمک شناخت و دانش علمی و تفسیر صحیح و حقیقی تئوری های علمی تا بذر کلیه ابهامات و اوهامات و خرافات در اول خشک شوند یا اصلا بهمراه غله پاشیده نشوند.

zarathustra با تلفظ: ذرات اوست را . به معنای کلیه ذرات به او تعلق دارد. zoroastra با تلفظ: زور اوست را.
به معنای : نیرو به تعلق دارد. و با تلفظ: زورو آسترا. به معنای ستاره نیرومند. به احتمال بسیار قوی اجداد زرتشت یا کلا ایرانیان قبل از عصر زرتشت دارای دو جهان بینی بوده اند. یکی اینکه کل هستی را ذره ای می پنداشتند که بعدا توسط متفکران یونان باستان اقتباس گردیده و به نظریه اتمی تبدیل گردیده است. و دیگری نیرومند بودن یا نیرو بودن کل هستی. این دو نظریه و یا دو باور هستی شناسانه ایرانیان باستان در قالب دو عبارت بالا توسط والدین روی فرزند خود گذاشته شده اند. الفاظ دو عبارت در زبان ایرانیان باستان با الفاظ زبان فارسی امروز مطابقت دارند، اما دستور زبان و جمله بندی اندکی متفاوت از هم. یونانی ها با حفظ صداقت در امانت، فاصله خالی بین الفاظ را حذف کرده و آن دو جمله را به دو کلمه تبدیل کرده اند. از این طریق در طول تاریخ دو نام برای زرتشت در زبان های غربی به یادگار مانده است.
...
[مشاهده متن کامل]

بهر حال در گاتها ؛ خدایان یا سروده های زرتشت نکاتی بسیار ظریف نهفته است که در مقابل حواس بیرونی و درونی پژوهش گران غربی و پارسی اوستا پنهان باقی مانده اند و شاید بتوان گفت که گنجینه ای گرانبها اند نهفته در پشت پرده اسرار هستی. زرتشت در مراسم قربانی و پرستش و نیایش و سردون شعر با پندار نیک خویش با کمک پندار نیک راهنما ( مزدا ) و نظم کیهانی ( اهورا ) از یک طرف از اهورا مزدا خواهان نشان دادن مسیر برگشت به حالت و یا وضعیت عالی اولیه هستی ( به زبان امروز حالت اولیه محض بهشتی ) است که نور و حیات را از نو بیافریند و از طرف دیگر خودرا یاری دهنده به اهورا مزدا به رسیدن به آن مقصد میداند. شاید در دوران پیری به این نتیجه میرسد که قربانی " خودِ خویش " برای رسیدن به این هدف برترین قربانی باشد در مقایسه با قربانی گاو و بز و گوسفند و مرغ و خروس و شتر توسط پیشینیان برای خدایان . طوری که از مستندات عهد قدیم ( وصیت نامه قدیم ) بر می آید، موسا هم به پدیده قربانی حیوانات برای جلب رضای خداوند بیش از حد اهمیت می داده است. تا اینکه ایسا به ظهور می رسد و پس از سه سال فعالیت علنی در روی تپه " گُل گات ها " بدن تثلیثی ( توده سه جنبه ای: ماده - روح - روان ) او به صلیب کشیده میشود. در این جا این سوال پیش می آید که آیا نام آن تپه توسط قوم یهود انتخاب گردیده یا اینکه خداوند عنوان سروده های زرتشت یعنی گات ها را باضافه پسوند گُل زیر زبان آنها گذاشته است که آن تپه را با آن عنوان نامگذاری کنند؟ طبق باور مسیحیان ایسا اولین فرزند مذکر خداوند می باشد. واژه " گُل " به احتمال قوی به زبان تمثیل همان بدن ایسا مسیح می باشد که روی زمینه حاصلخیز اما تا عصر مسیح بایر مانده گات های زرتشت کاشته شده است. در اینجا بازهم یک نکته ظریف نهفته است که نیاز به کشف و شهود دارد و آن اینکه بین قربانی کردن " خودِ خویش " زرتشت و قربانی شدن بدن ایسا مسیح یک تفاوت اساسی وجود دارد. قربانی شدن بدن با قربانی شدن خویشتن یا نفس مترادف و معادل و هم معنی نمی باشند. خویشتن و یا نفس انسان پس از اینکه توسط خداوند خلق گردیده است ، فنا ناپذیر می باشد و نمیتوان آنرا قربانی کرد. پس از مرگ بدن تثلیثی ، نفس در ذهن خداوند به خواب ژرف مرگ فرو میرود و از روئیا های روشن و حقیقی برخوردار میگردد که از زندگی روزمره روشن تر و واقعی تراند. خواب مرگ در لحظه بسته شدن نطفه در رحم مادر در عالم شهودی - دنیوی بعدی به پایان میرسد و نفس دوم بجای آن بیدار میگردد. از آنجاییکه برای مردگان درک گذر زمان غیر ممکن می باشد، لذا خواب طولانی مدت مرگ حدود یک ثانیه بیشتر طول نمی کشد. پس از این مقدمه کوتاه بر میگردم به اصل موضوع یعنی گنجینه نهفته در گات ها. اهورا مزدا یا خداوند کل هستی بیکران می باشد و حرکت تحولاتی او از حالت محض بهشتی و کمال مطلق در سیر نزولی به سمت حالت های واقعی و عینی و قابل شهود برای انسان و رجعت و برگشت از این حالت و وضعیت به آن حالت در سیر صعودی با اراده و خواست خود خداوند صورت می پذیرد و هیچگونه نیازی به امداد و جهاد و شعر گویی و قربانی و ستایش و نیایش و عبادت و طاعت و بندگی انسان ندارد. علوم نجوم و کیهان شناسی عصر جدید سر نخ و مسیر مورد آرزوی زرتشت را به ما نشان داده است و آن کشف نوسانات کیهانی می باشد که از دیدگاه دانشمند برجسته انگلیسی به نام اسیتوِن هاوکینگ بزرگترین کشف اعصار می باشد. البته خود هاوکینگ نتوانست به این حقیقت دست یابد که این کشف بزرگ علاوه بر اثبات وجود و هستی خداوند در سطحی برتر ، به مثابه زلزله عظیمی است که پایه ها و ستون فقرات افسانه های دینی سروده شده در مورد خداوند و حکمت و قدرت و دانش را پس از تئوری تکاملی داروین در علم زیست شناسی و پس از تئوری کوانتومی یا کوانتایی یا نظریه مکانیک ذرات و امواج در علم فیزیک آنچنان به لرزه انداخته است که عنقریب ( از هزار سال به بعد ) در حال ریزش و تخریب و فرو پاشی و غروب کردن و افول است. اما باور و اعتقاد و اطمینان و اعتماد و ایمان و امید انسان را به خداوند تقویت می کند. برای تعیین مراتب اصلی هستی و تعداد آنها، توجه به دو حقیقت بنیادی ضروری است که تاکنون در مقابل حواس ظاهری و باطنی انسان پنهان باقی مانده اند. این حقایق بطور مختصر به شرح زیر می باشند:
الف - بر خلاف تصور خاص و عام ، کلیه افراد انسانی تنها دارای یک سرنوشت جنسی و عشقی به شکل سنتی یا کلاسیک آن یعنی " یا مرد و یا زن " نبوده بلکه پنج نوع متفاوت و مستقل از هم.
ب - همچنین کلیه افراد انسانی تنها دارای یک من یا یک خود مجرد انفرادی یا یک خویشتن و یا یک نفس واحد و یگانه و منحصر به فرد نیستند بلکه 10 تا.
تمام تقسیم بندی های هستی که تاکنون توسط فلاسفه و حکیمان و عارفان دینی صورت گرفته اند، نمیتوانند حقیقت داشته و منبطق بر واقعیت باشند، زیرا این دو حقیقت به تازگی از طرف منبع بیکران پندار نیک به پندار محدود انسانی الهام گردیده اند و آنهم نه توسط روح القدس و نه جبرئیل و نه هاتف غیبی لسان الغیب. بعد از اینکه مراتب اصلی هفتگانه هستی با در نظر گرفتن دو حقیقت الهامی بیان شده در بالا تعیین گردید و کلیه لایه ها یا مراتب فرعی بیشمار هر کدام از مراتب اصلی محصور و محدود بین دو سرحد نقصان و کمال گردید، آنگاه ضروری است که به یک حقیقت ماورایی الهام شده دیگر هم توجه عمیق داشته باشیم و آن عبارت است از تقسیم یا کثرت پایان ناپذیر هستی بیکران به هستی های محدود و متناهی در چهارچوب فضا های سه بعدی یا مکان های مجرد. این تقسیم به این دلیل صورت پذیرفته است که هستی بیکران و یا بینهایت نمی تواند دارای یک مرکز واحد و یگانه و منحصر به فرد باشد که بتوان به قول حکیمان و عارفان فارسی زبان آنرا منبع فیض وجود و یا نور الانوار نامید. اما هرنقطه هندسی یا فیزیکی دلخواه در زمینه هستی بیکران میتواند نقش یک مرکزیت محلی را بازی کند. مرکز داشتن هر چیزی نشانه آشکار و بارز محدویت و مرز و محیط داشتن آن چیز است. این حقیقت را هم ضروری است که از علم ریاضیات به پذیریم.
حال میتوان به سهولت دریافت که هستی های محدود و متناهی و مساوی و بیشمار از طریق وقوع قیامت ها یا مه بانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات انقباض و انبساط حرکت های نزولی و صعودی خودرا هم زمان و همسان انجام می دهند و به نیروی بیرونی و درونی نیازی ندارند. فرق بین قیامت های مه بانگی با قیامت دینی در این است که افراد انسانی از قبور برانگیخته نمی شوند بلکه دوباره از مادر متولد می شوند.

استاد دکتر نادر گلستانی داریانی فرهنگنویس چند زبانی و نویسنده معتقد است :
God ( English ) . . . Gott ( German ) . . . . گات . . . گاتها ( =خدایان )
گاتها ( اوستایی یا دین دبیره ) جمعِ گات. گات در زبان اوستایی به معنای �سرود� است. ولی من گات را همریشه با گت آلمانی و گاد انگلیسی می دانم . . . . و گاتها را معادل خدایان . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

درباره ی گاتها ژرفانه می باید گشتا پویید و اندیشید و اندیشید. نادر گلستانی داریانی. مدرس دانشکده زبانهای خارجی. فرهنگنویس چند زبانی

گاتاها یا گاهان یا گاثاها یا گات ها ۱۷ سروده ای است که از دیرباز از سخنانِ زرتشت اسپنتمان دانسته شده و در برگیرنده پیام و آموزش های وی و بنیادِ مزدیسنا است. و کهن ترین و سپنتاترین بخشِ کتابِ اوستاشمرده می شود

بپرس