گاباره

لغت نامه دهخدا

گاباره. [ رَ / رِ ] ( اِ ) غار و شکاف کوه. || ( اِ مرکب ) گله گاو. ( جهانگیری ) ( برهان ). در گناباد، گاواره ، گله گاو و گوسفند را گویند. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). || ( ص مرکب ) مخفف گاوباره است یعنی دوست دارنده گاو چنانکه غلام باره ، امرددوست و امردباز. ( آنندراج ). و رجوع به گوباره شود.

گاباره. [ رِ ] ( اِخ ) کرسی کانتون لاند، از ایالت مونت دُمارسن فرانسه ، دارای 1230 تن سکنه.

فرهنگ فارسی

( اسم ) گاهواره گهواره
کرسی کانتون لاند

فرهنگ معین

(رِ ) (اِمر. ) ۱ - گله گاو. ۲ - غار، شکاف . گاپاره نیز به این معنی است .

فرهنگ عمید

۱. = گواره۱
۲. غار و شکاف کوه.

پیشنهاد کاربران

محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، پوشینۀ ( جلد ) چهارم، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳، رویۀ ( صفحۀ ) ۲۳۲۷
گاباره
منابع• https://t.me/ketab7777/60911

بپرس