گئوتم

لغت نامه دهخدا

گئوتم. [ گ َ ءُ ت ِ م َ ] ( اِخ ) گئوتمه. گئوتم. اسم یکی از دیویسنان و از رقبای زرتشت است ، جز در فقره 16 از فروردین یشت دگر در هیچ جای اوستا نه در هیچ کتب پهلوی اسمی از او برده نشده است. معنی لفظی آن معلوم نیست در سانسکریت گوتم موجود و اسم طبقه ای از سرودگویان وید است اسم مؤسس دین بودائی نیز گوتم میباشد به این مناسبت برخی از مستشرقین از آنجمله هوگ گمان کرده اند که در اوستا گئوتم همان گوتم مؤسس دین بودائی باشد و در فقره 16 از فروردین یشت مناظره ای میان زرتشت و بودا اراده گردیده است بخصوصه دارمستتر در ترجمه اوستای خود درسر این مسئله پافشاری میکند و دلایلی ذکر میکند که گئوتم همان بوده است و از مناظره مذکور مناظره ای از طرف زرتشت با پیروان بودا مقصود میباشد این حدس و مجموع دلایلی که از برای استحکام آن ذکر شده هیچکدام مبنی براساسی نیست. اشپیگل پیش از دارمستتر در ترجمه اوستای خود فقره 16 فروردین یشت را طور دیگر ترجمه کرده گئوتم را اسم خاص ندانسته بلکه اسم جنس گرفته است بمعنی دهقان گلدنر نیز معنی دیگری از آن مقصوددانسته به اهل قبیله ترجمه کرده است همچنین یوستی پس از آنکه گئوتم را یکی از دشمنان مزدیسنا ذکر کرده احتمال داده که کلمه مذکور اصلاً اسم جنس باشد نه اسم خاص ، تیل مینویسد ابداً ممکن نیست که گئوتم اوستا با گوتم بودا مناسبتی داشته باشد ولی ممکن است که با گوتم که یکی از سرودگویان ویداست مربوط باشد و نیز دانشمند مذکور در تردید است از اینکه در عهد قدیم گوتم مؤسس دین بودائی را بدون عنوان بودا یا مرتاض یا سکیا که اسم خانواده وی بوده در جائی ذکر کرده باشند در ویدا اسم هفت تن از ریشیها یعنی سرودگران یا آموزگاران ذکر شده یکی از آنان موسوم است به گوتم که مکرراً اسمش در ریک ویدا آمده است در مهابهار کتاب رزمی هندوان نیز غالباً به این اسم برمیخوریم بمناسبت مهم بودن مسئله و از برای نمودن راه تحقیقی از برای خوانندگان این نامه لازم است که چند کلمه در خصوص بودا گفته شود چه در همین مقاله از یک کلمه دیگر اوستائی که بوئیتی باشد و نیز برخی از مستشرقین آن را با بودا مشتبه کرده اند صحبت خواهیم داشت از پادشاه هند اسوکا ( از سال 263 تا 226 یا 260 - 223 ق.م. سلطنت نمود ) مروج دین بودا که به منزل کی گشتاسب حامی زرتشت و کونستانتین مروج دین عیسی بود که کتیبه ای کشف شده که از آن 480 ق. م. سال وفات بودا مفهوم میشود ولی عموماً سال وفات او را 483 ذکر کرده اند نظر به اینکه در کتب دینی بودائیان 80 سال عمر از برای بودا قائل شده اند باید سال ولادت وی 560 یا 563 ق. م. باشد بودا در کاپیلاواستو که نزدیک سرحد جنوبی نپال واقع است متولد شده است پدرش که از امرا بود موسوم بوده است به سودهدان از قبیله سکیا اسم خانواده بودا گوتم و اسم شخصی وی سید هتا بوده است بودا در خانوده خود به اسم شخصی خود خوانده میشده است وقتی که شهر و خانواده خود را ترک کرده در نقاط مختلف هند وعظ میکرده معاصرین وی را سرمن گوتم نامیده اند یعنی گوتم مرتاض و زاهد چه سرمن که ذکرش بیاید بمعنی مرتاض است و از همین کلمه است شمن در فارسی. بنابه عادت شرفای هند که به خانواده خود اسم یکی از سرودگویان ویدا را میداده اند قبیله سکیا نیز از برای خانواده خود اسم گوتم را که اسم یکی از سرودگویان ویداست برگزیده است بودا که بمعنی بیدار و داناست عنوانی است که پیروان پس از آنکه هادی آنان بحد کمال رسیده بدو داده اند ممکن است که همین عنوان را پیروان سایر فرقه های مذهبی به مرشدان خود که معاصر بودا بوده اند میداده اند گهی هم بودا بطرز شاعرانه سکیامونی یعنی دانای قبیله سکیا خوانده میشده است دین بودا در عهد سوکا پادشاه مقتدر مذکور از حدود هند تجاوز نموده بواسطه مبلغین از شمال غربی تا کشمیر و قندهار و کابل نفوذ کرد متدرجاً بسواحل جیحون رسید محققاً قبل از میلاد دین بودا به بلخ رسیده در آن سرزمین زرتشتی معابد بودائی برپا بود مورخ و نویسنده یونانی الکساندرپولی هیستور که در حدودسال 60 و 80 ق. م. کتاب خود را نوشت از شمنهای بلخ ذکری میکند آنطیوخیس دومین پادشاه سلوکید ( 261 - 246 ق. م. ) بنا بدرخواست آسوکا اجازه داد که در تمام ایران و ممالک قلمرو سلوکیدبه دستور بودائی از برای ستوران آرامگاه و مریضخانه بسازند ، همانطوری که ایرانیان پس از استیلای عرب خدمات شایان به دین اسلام نمودند و گروهی از دانشمندان علوم اسلامی ایرانی بودند چندین صد سال پیش از داخل شدن اسلام به ایران زمین ایرانیانی هم که در ممالک شرقی ایران به کیش بودا گرویده بودند خدمات برازنده به دین بودا نمودند و کتابهای بسیار گرانبها از خود بیادگار گذاشتند که تا اکنون هم بودائیان چین و ژاپون رهین منت دانشمندان ایرانی هستند پس از دخول دین بودا به چین در سال 97 م. گروهی از دانشمندان ایرانی و بودایی و بودائی کیش از برای تبلیغ به چین رفتند و کتب مقدس بودائی را به زبان چینی ترجمه نمودند بطور تحقیق معلوم نیست که چند نفر مبلغ از ایران به چین رفتند فقط اسم پنج نفر از آنان محفوظ مانده است از این قرار: ان شی کائو ، ان هوان . ت ان وُتی ، ان فاهین ، ان فاچین ، از اینکه این اسامی ایرانی نیست برای این است که مبلغین خارجه در چین اسامی خود را به چینی ترجمه مینمودند و از برای امتیاز اسامی ممالک و اوطان خود را در سر اسامی شخصی خود جای میدادند چنانکه ملاحظه میشود اسامی مبلغین ایرانی مذکور به استثنای سومی از آنان مصدر است به آن این کلمه دلیل است که مبلغین مذکور از اشکانیان بودندچه مملکت پارتها یا اشکانیان به زبان چینی ان سی و به زبان ژاپونی ان سوک نامیده میشود به ملاحظه اینکه در زبان چینی قدیم تلفظ ار نبوده کلمه ارشاک ( اشک ) به آن تغییر یافت بنا بسنت بودائیان چین و ژاپون ان شی کائو ولیعهد اشکانی بوده در شعب مختلف علم و صنعت مهارتی تام داشت و به آموختن کتب دینی ممالک خارجه همت گماشت پس از مرگ پدرش از بی حقیقتی دنیا اندوهگین و آزرده گشته چشم از سلطنت بپوشید تاج و تخت بعمّش برگذار نمود خود منزوی وتارک الدنیا شد. بمطالعه تعلیمات بودائی پرداخت غالباً ریاضت میکشید و به اوراد و اذکار مشغول میگشت.بیشتر بخوانید ...

پیشنهاد کاربران

بپرس