کیکیهان. [ ] ( اِ ) قرقیهان. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : و او را کیکیهان خوانند، گرم و خشک است... ( الابنیه چ دانشگاه ص 254 ). رجوع به قرقیهان شود.