کیکن. [ کی ک ِ ] ( اِ ) به معنی تاریکی باشد که در مقابل روشنایی است. ( برهان ) ( آنندراج ). تاریکی. ( فرهنگ رشیدی ). تاریکی. ضد روشنایی. ( ناظم الاطباء ). || لحیم را نیز گویند، و آن چیزی است که بدان طلا و نقره و امثال آن را به هم پیوند کنند. ( برهان ) ( آنندراج ). || ( ص نسبی ) ارمص. ( مهذب الاسماء، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). چشم خیم دار. ( از یادداشت ایضاً ). و رجوع به کیگ شود. کیکن. [ کی ک ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخشمریوان است که در شهرستان سنندج واقع است و 185 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).