کیپ کردن


معنی انگلیسی:
shut, wad

واژه نامه بختیاریکا

دَرُمنیدِن

مترادف ها

tighten (فعل)
بستن، سفت شدن، محکم کردن، سفت کردن، تنگ کردن، فشردن، کیپ کردن

فارسی به عربی

سد

پیشنهاد کاربران

بپرس