کیوسک

/kiyusk/

مترادف کیوسک: اطاقک، دکه

معنی انگلیسی:
booth, kiosk

لغت نامه دهخدا

کیوسک. [ یُس ْ ] ( فرانسوی ، اِ ) اطاقی که هر سوی آن باز است. کلاه فرنگی. || دکه ای در معابر عمومی که در آن روزنامه ، گل و غیره فروشند. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کوشک شود.

فرهنگ فارسی

دکان کوچک یا آلاچیق که درکنارخیابان درست کنندبرای فروش روزنامه یاچیزدیگر
( اسم ) ۱ - اطاقکی که هر سوی آن باز است کلاه فرنگی . ۲ - دکه ای در معابر عمومی که در آن روزنامه گل و غیره فروشند . توضیح احتراز از استعمال این کلم. بیگانه شده اولی است .

فرهنگ معین

(سْ ) [ فر. ] (اِ. ) اتاقکی که هر سوی آن باز است ، دکه ، دکان کوچک .

فرهنگ عمید

اتاق کوچک در خیابان یا پارک که تلفن عمومی در آن نصب شده، محل فروش گُل، روزنامه، و مانند آن ها.

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

کیوسککیوسککیوسککیوسک
کلبه
واژه ی " کیوسک " همان واژه ی " کوشک" فارسی می باشد که پس از سیر در زبان های غیر ایرانی با تغییر لهجه و معنی دوباره به زبان فارسی بازگشته است .
کوشک.

بپرس